سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرایی راهبرد ایران هراسی یهود؟

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 1:19 عصر
adyan-israel3.jpg

اشاره:
چرایی اتخاذ راهبرد ایران هراسی به شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران باز می‌گردد. انقلاب اسلامی، ایران را که کانون توجهات جهان اسلام قرارداد. این مهم به همراه موقعیت ژئواستراتژیک کشورمان باعث شد که ایران به بازیگری تأثیرگذار بر مناسبات دو منطقة خاورمیانة عربی و جنوب غرب آسیا تبدیل شود. در شرایط مذکور، عملاً منافع آمریکا را به چالش کشیده به گونه‌ای که «کاندولیزا رایس» صراحتاً اعلام کرد: «ایران تنها کشوری است که مهم‌ترین چالش‌های استراتژیک را برای ایالات متحده و شکلی از خاورمیانه که ما خواهان ایجاد آن هستیم پدید آورده است».

در همین راستا «ری تکیه» در مقاله‌ای با عنوان «هزینه‌های بازدارندگی ایران» که مجلة تصمیم ساز «فارین افروز» در تاریخ 29 آوریل 2008 آن را منتشر کرد به برخی از چالش‌ها اشاره می‌کند و اذعان می‌دارد که؛ «ایران مشکلاتی اساسی برای ایالات متحده پدید آورده است. تلاش ایران برای دستیابی به توانایی‌های هسته‌ای، دخالت‌های زیرکانه در عراق، مخالفت آزاردهندة ایران با فرآیند صلح (رژیم جعلی) اسرائیل و فلسطین فهرستی سهمگین از گلایه‌های آمریکا از ایران را تشکیل می‌دهد».
نویسنده در مقالة حاضر به تبیین این مسئله می‌پردازد.

محورهای ایران هراسی
آمریکا و برخی از کشورهای غربی، همواره با رویکرد تخاصمی مسائل مرتبط با ایران را منعکس می‌نمایند به گونه‌ای که جمهوری اسلامی ایران در نظر مخاطب، تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقه و جهان معرفی می‌گردد. رصد و محوریابی جنگ روانی نظام سلطه علیه ایران مؤیّد این موضوع است و راهبرد ایران هراسی مشتمل بر هفت محور می‌باشد که عبارتند از:
1. القاء دسترسی ایران به سلاح‌های هسته‌ای،
2. حمایت ایران از تروریسم،
3. نقض حقوق بشر در ایران،
4. القای تهاجمی بودن فناوری‌های دفاعی ایران،
5. دخالت جمهوری اسلامی ایران در امور کشورها،
6. اسلامی بودن نظام سیاسی در ایران،
7. القای مخالفت ایران با صلح و ثبات منطقه‌ای.
مخدوش جلوه دادن ماهیت و ارکان نظام دینی و رویکرد تخاصمی نسبت به ایران، نقطة مشترک تمامی محورهای ذکر شده می‌باشد که برآیند آن، چهره‌ای از جمهوری اسلامی را در ذهن مخاطب آماج ترسیم می‌کند که بر پیش‌فرض و انگاره ایجاد هول و هراس استوار است.

تاکتیک‌ها و تکنیک‌های ایران هراسی
دست‌کاری و فریب افکار عمومی و وارد کردن بازیگران در زمین بازی و نقش‌های تعیین شده از سوی آمریکا غایت هدف راهبرد ایران هراسی است که لازمة تحقق آن اجرای دقیق تاکتیک‌ها و تکنیک‌های متنوّع هدفمند و پیچیده می‌باشد. برخی از این تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها عبارتند از:
-بهره گیری از بار منفی واژه‌ها، کلمات و مفاهیم حساسیت برانگیز در افکار عمومی (نسبت دادن بنیادگرایی به جمهوری اسلامی ایران)،
-وانمایی و سیاه نمایی درخصوص ایران (تهیه و نمایش فیلم ضدّ ایرانی 300)،
-بهره گیری از تاکتیک ارعاب (القای خطر فناوری موشکی ایران برای اروپا)،
-انگاره سازی‌های هدفمند (قراردادن تصویر آقای احمدی نژاد در کنار تصویر هیتلر)،
- استفاده از تاکتیک همسان‌سازی (قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی)،
- تحریف اخبار مرتبط با ایران (غیرصلح آمیز معرفی کردن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران)،
- القاء مستقیم و غیرمستقیم (معرفی ایران به عنوان محور و کانون شرارت در جهان)،
- بهره گیری از تکنیک تکرار (ایران به دنبال استیلا بر کشورهای منطقه می‌باشد).
موارد مذکور در واقع، بخشی از تاکتیک‌ها و تکنیک‌های مورد استفاده در راهبرد ایران هراسی است که به طور معمول در خصوص ایران مورد استفادة مقامات و رسانه‌های آمریکایی و اروپایی قرار می‌گیرد.

امواج ایران هراسی
موج اوّل ایران هراسی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به مرحله اجرا گذارده شد. با عملیاتی شدن موج اول این راهبرد، کشورهای عربی منطقه در شرایطی هول انگیز قرار گرفته و وادار به بازی در زمین معین شده از سوی آمریکا و لابی صهیونیسم شدند. هول و هراس ایجاد شده در بین کشورهای منطقه و جاه طلبی صدام، عملاً پازل جنگ افروزی آمریکا را کامل کرد و جنگی همه جانبه و گسترده را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی، به ایران تحمیل کرد. از سوی دیگر اجرای موج اول ایران هراسی، موضوع فلسطین را نیز از کانون توجهات جهان عرب خارج ساخت. این مهم، فرصت مناسبی را برای رژیم جعلی اسرائیل فراهم کرد تا اقدام به قتل عام گسترده و وحشیانة فلسطینی‌ها و آواره کردن آنان نماید. در واقع در سایة موج اول ایران هراسی بود که رژیم اشغالگر قدس توانست جنوب لبنان را به اشغال خود در آورد.


موج دوم ایران هراسی
از آنجا که ایران هراسی، همزاد و مترادف با اسلام، هراسی است، لذا همزمان با موج دوم اسلام هراسی، دومین موج ایران هراسی نیز به منصة ظهور رسید. پس از حادثة 11 سپتامبر با معرفی ایران به عنوان محور و کانون شرارت، عملاً موج دوم ایران هراسی در سیاست خارجی ایالات متحدة آمریکا شکل گرفت.

نومحافظه کاران جنگ سالار با انگاره سازی و تقسیم جهان به خیر و شر، سعی در القای این مفهوم داشتند که ایران در نطقة کانونی شرارت در جهان قرار گرفته است. کاخ سفید در موج دوم ایران هراسی با شکل دادن فضای هیجانی علیه ایران، سعی می‌کرد تا ایران را وادار به تغییر رفتار و تغییر ساختار نماید. همچنین ایران هراسی و معرفی ایران به عنوان محور و کانون شرارت، فرصت ایجاد اجماع و منزوی ساختن ایران در مناسبات بین‌المللی را برای آمریکا فراهم می‌ساخت.


موج سوم ایران هراسی
متعاقب شکست سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا، موج سوم ایران هراسی نیز کلید زده شد. پیروزی اصول‌گرایان و تأکید آنان بر پایداری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و همزمانی آن با وقوع تحولات منطقه‌ای، توازن قدرت در منطقه را به سود ایران تغییر داد. پس از آن، با احساس نگرانی عمیق واشنگتن از تحکیم محور ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین، راهبرد ایران هراسی بیش از پیش مورد تأکید سران کاخ سفید قرار گرفت. وقوع جنگ 33 روزه و پیروزی حزب الله لبنان از یک سو و ناکامی‌های پی درپی آمریکا در منطقه و عراق شرایط را برای کاخ سفید بحرانی‌تر و دشوارتر کرد از این رو نومحافظه کاران جنگ سالار راه خروج از بحران را در گرو توازن قدرت و بازدارندگی ایران یافتند بنابراین عملیاتی کردن موج سوم ایران هراسی، ناظر بر ایجاد بازندگی و مهار منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران است.


اهداف پیدا و پنهان ایران هراسی
1. انتقال بحران از مدیترانه به خلیج فارس: کاخ سفید با تأکید بر راهبرد ایران هراسی، در واقع سعی دارد بر تحولات منبعث از پیروزی بزرگ حزب الله در جنگ جولای 2006 مدیریت نماید. در این راستا با تمرکز بر روی این راهبرد و انتقال بحران به خلیج فارس عملاً سعی دارد تا وضعیت امنیتی رژیم جعلی اسرائیل را بهبود بخشیده و همانند موج اول ایران هراسی، برای این رژیم جعلی فرصت سازی نماید. در این رابطه اظهارات بشاراسد در جمع گروهی از فرهیختگان عرب به درک بهتر وضعیت نابسامان رژیم صهیونیستی کمک می‌نماید. وی گفته بود: «رژیم اسرائیل پس از پیروزی مقاومت لبنان بر این رژیم وارد دوران پیری خود شده است».

2. سرعت بخشیدن به روند سازش اعراب و رژیم جعلی اسرائیل: واشنگتن در موج دوم ایران هراسی به دنبال این هدف می‌باشد که با ایجاد هول و هراس در بین کشورهای عربی از قدرت نفوذ ایران در منطقه، این کشورها را وادار به بازی کردن در میدان بازی تعیین شده نماید. فرآیند کانالیزه کردن کشورهای عربی منطقه، پازل آمریکا و لابی صهیونیسم را در جهت ایجاد جبهة عربی ـ اسرائیلی کامل می‌کند. تشکیل جبهة موصوف از یک سو اجرای مصوبات نشست پائیزی موسوم به آناپولیس را امکان پذیر می‌سازد و از سوی دیگر شرایط را برای به رسمیت شناختن رژیم جعلی اسرائیل فراهم می‌کند. وی اعلام داشت: در چرایی و اصرار آمریکا و لابی صهیونیسم برای سرعت بخشیدن به روند سازش اعراب و رژیم اشغالگر قدس، اظهارات بشاراسد قابل تأمل است و معادلة بین‌المللی بعد از پیروزی بزرگ حزب الله تغییر کرد به گونه‌ای که بسیاری از میانجی‌گران بین‌المللی از جمله سران یهودی به دمشق می‌آیند و از ما می‌خواهند تا در صلح با اسرائیل شتاب به خرج دهیم، زیرا معتقدند که اسرائیل در معرض خطر قرار دارد و به ناچار باید آن را از طریق تسریع در صلح در منطقه از زوال و نیستی محتمل نجات دهند».

در این رابطه می‌توان تصور کرد که اجرای سیاست لبة پرتگاه جنگ علیه دمشق در واقع ناظر بر حلقة تکمیلی تسریع روند سازش اعراب و رژیم صهیونیستی است.

3. تشکیل ناتوی عربی از عمان تا لبنان: بازدارندگی در برابر قدرت ایران از طریق همکاری دولت‌های عربی منطقه یکی از اهداف دیگر راهبرد ایران هراسی و اساس سیاست خارجی ایالات متحده آمریکاست. در واقع هدف واشنگتن از تأکید بر موج سوم ایران هراسی، جدا کردن ایران از همسایگان عرب و ایجاد بلوک عربی (ناتوی عربی) متشکل از شش کشور حاشیه خلیج فارس، مصر، اردن و آمریکا (1+2+6) در برابر ایران می‌باشد.

در این راستا «دیک چنی» معاون رئیس جمهوری آمریکا، در اواخر ماه می روی عرشة ناو آمریکایی «جان استینس» در خلیج فارس، تصریح کرد: «ما با دوستانمان در برابر تندروی و تهدیدهای استراتژیک خواهیم ایستاد. ما به تلاش برای رهایی کسانی که متحمل رنج و سختی شده اند ادامه خواهیم داد و دشمنان آزادی را به دست عدالت خواهیم سپرد و با کمک دیگران از دستیابی ایران به جنگ افزارهای کشتار گروهی و چیره شدن این کشور بر منطقة جلوگیری خواهیم کرد».

4. مهار منطقه‌ای ایران: عملیاتی شدن راهبرد ایران هراسی ناظر بر تلاش واشنگتن برای سوزاندن برگ‌های برندة ایران در منطقه است. کاخ سفید با ایجاد هول و هراسی در کشورهای عربی سعی دارد آنان را وادار به نقش آفرینی در عراق، لبنان و فلسطین مطابق با سیاست‌های خود نماید.

در این ارتباط همزمان با درخواست «رایان کروکر» سفیر آمریکا در عراق، برای بازگشایی سفارتخانه‌های کشورهای عربی در بغداد، رابرت گیتس وزیر دفاع این کشور نیز در گفت وگو با یک شبکة عربی به کشورهای مذکور توصیه کرده است، اگر می‌خواهند در عراق تنها صدای یک همسایه و آن هم ایران شنیده نشود، فوراً سفیران خود را به عراق اعزام نمایند.

5. منزوی ساختن ایران در عرصه بین‌المللی: زمینه‌سازی برای منزوی ساختن ایران در عرصه بین‌المللی هدف دیگر اجرای راهبرد ایران هراسی می‌باشد. واشنگتن با تأکید بر راهبرد مذکور در واقع سعی دارد مدل کرة شمالی را برای متوقف ساختن فعالیت‌های هسته‌ای ایران پیاده سازی کند. ضمن آنکه اجرای راهبرد ایران هراسی به زعم آمریکا، می‌تواند باعث شکل گیری اجتماع ضدّ ایرانی در جهان شده و بازیگران رسمی و غیررسمی را با سیاست‌های ایران ستیزانه کاخ سفید همراه نماید.

6. ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه: میلیتاریزه شدن سیاست خارجی آمریکا هزینه‌های زیادی را متوجه این کشور کرد به گونه‌ای که جنگ عراق تاکنون 700 میلیارد دلار برای کاخ سفید هزینه در برداشته و دست کم 3هزار میلیارد بر اقتصاد آمریکا خسارت وارد کرده است. از این منظر راهبرد ایران هراسی در واقع وادار کردن کشورهای عربی به مسابقة تسلیحاتی با ایران می‌باشد تا واشنگتن از محلّ فروش تسلیحات بتواند بازار سودآوری را برای خود مهیا سازد. انعقاد قرارداد تسلیحاتی 20میلیارد دلاری فیمابین آمریکا، عربستان سعودی و برخی امیرنشین‌های منطقه ناظر بر تحقق این هدف است.

اظهارات «نیکلاس برنز» معاون وزیر خارجه آمریکا به خوبی رابطه فروش جنگ افزار به کشورهای منطقه و راهبرد ایران هراسی را مشخص می‌سازد. وی هدف از فروش تسلیحات به کشورهای منطقه را توانمند ساختن آنها در برابر توسعه طلبی‌ها و تجاوزگری‌های ایران عنوان می‌کند.

7. توجیه حضور نظامی و اشغالگری آمریکا در منطقه: انگاره سازی برای کشورهای منطقه و هراساندن آنان از ایران، فرآیندی است که در واقع حضور نظامی آمریکا در منطقه و اشغالگری آن را توجیه می‌کند. این موضوع، زمانی اهمیت خود را بیش از پیش نمایان می‌سازد که موج نفرت و انزجار در منطقه نسبت به عملکرد آمریکا فزونی یافته است. بنابراین ایران هراسی راهبرد تبلیغاتی و جنگ روانی است که ناظر بر ترمیم قدرت نرم آمریکا در منطقه می‌باشد.

8. تسلط بر منابع نفتی منطقه: آمریکا با عملیاتی کردن راهبرد ایران هراسی علاوه بر اینکه حضور خود را در منطقه توجیه و تثبیت می‌نماید، امکان تسلط خود بر منابع انرژی منطقه را نیز مهیا می‌سازد. شایان ذکر است منابع 22 میلیارد بشکه‌ای نفت آمریکا طیّ 11 سال آینده به اتمام خواهد رسید و این کشور مجبور خواهد شد روزانه 25میلیون بشکه نفت خام خریداری کند. از این منظر راهبرد ایران هراسی رابطة مستقیمی با تأمین انرژی مورد نیاز آمریکا در کمتر از ربع قرن آینده دارد زیرا در چند سال آینده به دلیل مصرف فزاینده داخلی، امکان صادرات نفت از برخی از کشورهای صادرکننده گرفته خواهد شد و تنها عربستان، عراق و ایران کشورهایی خواهند بود که در 30 سال آینده می‌توانند صادرات نفت داشته باشند. بنابراین ایران هراسی در واقع پلی است که واشنگتن سعی دارد با عبور از آن از یک سو تحولات آیندة داخلی خود را مدیریت نماید و از سوی دیگر بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی فراروی آمریکا را مهار و کنترل نماید.
----------------------------------------------------
رضا سراج
ماهنامه موعود شماره 105



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

ورود نمادهای شیطان پرستی به دانشگاهها

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 1:14 عصر

ورود نمادهای شیطان پرستی به دانشگاهها

لمون پرس- اگر سری به دانشگاهها بزنیم هر چند کم اما قابل توجه هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه نمادهای شیطان پرستی را حمل می کنند اما گویا کسی آنها را نمی بیند.
مهر: برخی گزارشها حاکی از حرکت خزنده گروههایی با عنوان "شیطان پرستی" در برخی فضاهای دانشگاهی هستند که در این مکانها لانه گزیده و نمادهای شیطان پرستی را با خود حمل و تبلیغ می کنند. گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری مهر در پرونده ای اختصاصی این موضوع را بررسی می کند.

مرحله اول حضور هر فرهنگی در یک کشور و جامعه حضور نمادهای آن فرهنگ است و مراحل بعد به حضور مبانی فکری و جهان بینی و رفتارها و اعتقادات مربوط می شود. امروز شیطان پرستی نمادهای خود را به کشورمان رسانده و مانند همیشه برخی پیدا شده اند که با دیدن هر پدیده نو و جدیدی به بهانه "مد" هم که شده به سمت این نمادها رفته و حتی به تبلیغ آنها نیز می پردازند.

شیطان پرستی عنوانی است که هر چند با ورودش به ایران نشان داد که چندان با باورها و اصالتهای بومی ایران همخوانی ندارد اما متاسفانه در بخشی از عرصه عمومی جامعه مشاهده می شود و تاسف مضاعف اینکه حضور گروههایی تحت این عنوان و یا با عناوینی دیگر اما متضمن نمادهای شیطان پرستی در برخی فضاهای دانشگاهی کشور قابل مشاهده است.

اگر سری به دانشگاهها بزنیم هر چند کم اما قابل توجه هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه نمادهای شیطان پرستی را حمل می کنند اما گویا کسی آنها را نمی بیند. مدیران فرهنگی دانشگاهها اگر بازدید شبانه ای از خوابگاههای دانشجویی داشته باشند مشاهده خواهند کرد که از برخی اتاقها هر چند اندک صدای موزیک Black Metal می آید. Black Metal موسیقی اصلی شیطان پرستان در غرب است.

نمادهای شیطان پرستی از انگشتری ها و حلقه های گوشواره ای گرفته تا انواع پوششهای مخصوص شیطان پرستی که از دروازه های میهن توسط سوداگران وارد می شوند و خود را بر قامت بخشی هر چند اندک از سرمایه های انسانی کشورمان غالب کرده و با فیلمها، عکسها، موسیقی های خاص و ... فضای فرهنگی را متاثر کرده اند. البته این نمادها فقط فضای دانشگاه را آزاد نمی دهند و در شکل وسیع تری جامعه را متاثر کرده اند.

برگزاری همایشهای مختلف در بررسی و نقد شیطان پرستی در دانشگاهها توسط تشکلهای دانشجویی حاوی این پیام است که دانشجویان تا حدی این خطر را احساس کرده اند. همایشهایی نظیر بررسی تهدیدات فرهنگی، در نقد فرقه شیطان پرستی در دانشگاه پیام نور ارومیه، نقد شیطان پرستی در دانشگاه لرستان، سلسله سخنرانیها در باب شیطان پرستی در دانشگاه الزهرا (س)، همایش بررسی تهدیدات فرهنگی در نقد فرقه شیطان پرستی در دانشگاه تبریز، همایش نقد و بررسی گروه شیطان پرستی با حضور حجت الاسلام موسوی هوایی در دانشگاه خیام مشهد از آخرین برنامه هایی است که در این باب در دانشگاهها برگزار شده است.

آنچه در غرب به عنوان شیطان پرستی متولد شده است هیچ جایگاهی نسبت به باورهای مذهبی و اعتقادی و رفتارهای بومی و اجتماعی یک ایرانی اصیل ندارد اما وقتی گفته می شود در کشورمان ایران شیطان پرست ها حضور دارند یک واقعیتی است که باید به اندازه خودش مورد توجه قرار گیرد. یعنی متولیان فرهنگی نه آن را نفی کنند و نه بزرگتر از آنچه که هست جلوه دهند.

با وجود اینکه مبانی شیطان پرستی در غرب با آنچه که امروز در کشورمان به طور پراکنده در این باره می شنویم و می بینیم تفاوت ماهیتی دارد اما بروز نمادهای شیطان پرستی زنگ خطری برای نهادهای فرهنگی و هشداری برای دستگاههای نظارتی و امنیتی است.

عیبی هم ندارد اگر ناظران و سیاستگذاران فرهنگی کشورمان سری به خیابانهای شلوغ شهر مانند خیابان انقلاب تهران بزنند و اجناس CD فروشهایی که شاید هم نمی دانند که چه می فروشند را بررسی کنند. البته قبل از آن مقداری درباره آداب و مناسبات شیطان پرستهای غربی نیز مطالعه کنند و سپس به قضاوت بنشینند. آن CD فروش شاید فقط یک عامل جزء باشد اما چه کسی باید او را از خیانتش آگاه سازد.

گفتگوی خبرگزاری مهر با غلامرضا خواجه سروی معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، حجت الاسلام داوود رنجبران معاون فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و محسن اسلامی مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم درباره کم و کیف حضور شیطان پرستی در دانشگاهها امروز شنبه در پرونده اختصاصی گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری مهر منتشر می شود.

انتهای خبر//www.lemonPress.ir//لمون پرس



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

تصوّف و نقش فرقه های ساختگی در جنگ نرم

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 12:56 عصر

adyan-tas9.jpg

1. ضرورت بازشناسی نقش فرقه‏ها در پازل نرم استکبار بر علیه ریشه‏های وحدت ملی ایرانیان!

تحرکات ویژه و برنامه ریزی شده  فرقه های رنگارنگ در سال‏های اخیر ـ که همزمان با نا امیدی دشمن در غلبه به ایران در صحنه های نظامی و دل بستن به فعالیت های جنگ نرم است ـ از پایگاه جامعه‏شناختی نیاز به تحلیلی نو دارد. تحلیلی که دلسوزان نظام مبارک جمهوری اسلامی بر مبنای آن  می‏توانند خاستگاه و ریشه های وحدت ملی ایرانیان را بیش از گذشته تقویت نمایند.

در حمله همه جانبه تمدن استکباری مدرنیته عقاید انحرافی دراویش و فرقه های نو ظهور دستمایه ای برای استکبار در  ظرفیت سازی درونی بر علیه انقلاب می‏باشد. مبتنی بر این نقش جدیدِ واگذار شده به فرقه‏ها از سوی استکبار نیازمند ارائه  تحلیلی نو از نقش فرقه‏ها در جنگ نرم می‏باشیم؛ نقشی که با بازیگری فرقه‏ها در مبارزه با ریشه‏های وحدت ملی در گذشته اندکی متفاوت است و از آن به نقش مدرن دراویش تعبیر می‏نماییم. به دیگر بیان تحلیل منطقی پدیده فرقه‏گرایی و شرایط جدیدِ رویش آن، راه را برای ایجاد مصونیت مردمی در مقابل این پدیده باز می‏کند. بدون تردید نمی‏توان یک پدیده فرهنگی، سیاسی ویا اقتصادی را بدون توجه به عوامل وشرایط رشد آن بررسی نمود. بررسی شرایط بیرونی و اجزای درونی یک پدیده عوامل رشد یا انحطاط آن پدیده را تعریف می نمایند. معنای مصداقی این مطلب آن است که مسئولین محترم فرهنگی باید با  این جریان به وسیله یک «بازشناسی تئوریک» برخورد کنند. بازشناسی این جریان وتشخیص قطعاتِ دیگرِ پازلی که تصوف قطعه ای از آن است به طراحی یک برنامه نظام مند منجر خواهد شد؛ که سر انجام آن کمک به بالندگی بیش از گذشته جریان انقلاب اسلامی - از پایگاه مبارزه با فرقه‏گرایی- و به تبع در کل جهان است.

 

2. مقدمات مفهومی بازشناسی نقش فرقه‏گرایی در جهان معاصر

1/2. عدم توجه به ابعاد معنوی انسان اصلی‏ترین نتیجه فضای پرورشی تمدن مدرن (مقدمه اول)

به عنوان اولین مقدمه باید توجه داشت که امروز همه کشور های دنیا بر اساس یک الگوی یک پارچه به مدیریت سازمان ملل متحد در عرصه‏های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اداره می‏شوند.  الگوهای پیشنهادی سازمان ملل در عرصه های مختلف منجر به ایجاد  فضای پرورشی خاصی شده است که همه استعدادهای انسانی در این فضای پرورشی به سوی لذات مادی سازماندهی می‏شود. در تعاریف سازمان ملل برای جهان آینده ای مادی تعریف می شود. در این تعریف که شامل همه وجوه زندگی بشر است ابعاد معنوی انسان نادیده پنداشته شده است. در تمدن استکباری مدرنیته ـ که سازمان ملل برای گسترش آرمان‏های آن برنامه‏ریزی می‏نماید ـ یک فضای متلَوِّن و متنوع به بشریت پیشنهاد می‏شود که نتیجه آن توسعه پوچی و نهادینه شدن عدم آرامش در بشر می‏باشد. انسان‏های پرورش یافته در تمدن مدرن همواره در قلب و ذهن خود تعلقاتی دارند که آنها را به سوی تضاد بیشتر رهنمون می گردد. رشد انواع فرقه‏ها در کشورهای باصطلاح پیشرفته!! به این منشأ بر می‏گردد. دنیائی مادی با لذت‏گرایی مادی برای انسانی با ابعاد معنوی ؛ نتیجه مدرنیته است. ولی آیا انسان مدرن ابعاد معنوی خود را فراموش می‏کند؟ آیا می توان با نگاه مادی پاسخی به نیازهای الهی انسان مدرن داد؟ البته مدرنیته با توسعه روانپزشکی به دنبال تحلیل جنبه معنوی بشر است!!؟ ولی مفاهیم مطرح در روانشناسی قدرت تحلیلِ ابعاد معنوی بشر را ندارد.

2/2. توجه توأم  به ابعاد الهی  و  مادی  انسان ؛ ویژگی اصلی انقلاب اسلامی ایران (مقدمه دوم)

در چنین دنیایی با پیروزی  انقلاب اسلامی به دست "یگانه‏ی فقهای عصر غیبت ؛ امام خمینی عظیم‏الشأن" ـ با طرح شعار عدالت در سایه معنویت ـ باب هدایتی برای پاسخگوئی به نیازهای الهی بشریت باز شد. تمدن لذت محور مدرنیته و سازمان مدیریت جهانی‏اش ناگهان در حوزه مدیریت خود گرایشی غیر قابل کنترل نسبت به این انقلاب الهی احساس نمودند. که منشأ آن نیازهای بی پاسخ معنوی بشر بود. البته همواره این گرایش فطری به انقلاب مورد انکار رسانه‏ها و شخصیت‏های غرب واقع شده است.

3. مبارزه با انقلاب اسلامی اولویت اصلی تمدن استکباری مدرنیته

با این انقلاب که نقطه اثرش قلوب مردمان تشنه معنویت است چه باید کرد؟؟ از اولی که این سوال در مراکز علمی و تصمیم گیری  دنیای استکبار مطرح شد جواب های گوناگونی به آن داده شد. شاید اولین جواب این بود که اگر به این انقلاب میدان داده شود؛ چون اداره یک حکومت نیاز به هماهنگی های جهانی و مشورت های علمی دارد ، به تدریج این حکومت در اثر این مشورتهای علمی در تمدن مدرن منحل خواهد شد. مدتی این ایده در سطح دنیای استکبار مطرح شد. بعد از موفقیت‏های اولیه انقلاب، تئوری‏های دیگری مانند حمله نظامی و حذف فیزیکی رهبران انقلاب برای کنترل جریان انقلاب مطرح شد. که در نهایت به بالندگی شعارهای انقلاب در جهان منجر شد. با شکست تئوری برخورد فیزیکی با انقلاب تئوری فشارهای اقتصادی هم مورد اهتمام قرار گرفت که این نیز به  شکست انقلاب اسلامی منجر نشد!! تلاش برای انزوای جهانی ایران ؛ محروم نمودن ایران از تئوری های علمی جدید، سازماندهی مخالفان داخلی و لجستیک سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایشان و صد ها طرح و نقشه شوم استکبار به جای اینکه به انزوای ایران اسلامی بیانجامد در سال‏های اخیر منجر به طرح امیدوارانه شعارهای انقلاب انجامیده است. و ایران را بیش از گذشته در سطح جهانی به الگوی مقاومت جهانی در مقابل استکبار تبدیل کرده است.

4. تضعیف مسئولیت پذیری اسلامی بر مبنای عرفانهای انزواگرا، بخشی از  رویکرد جدید استکبار برای مقابله با انقلاب

از جمله رویکردهائی که در 30 سال گذشته در برخورد با انقلاب اسلامی مطرح بوده است و در سال‏های گذشته هم مورد توجه بوده است ولی امروز همت بیشتری نسبت به آن معطوف می شود بحث گسترش نوعی خاص از معنویت است؛ که با اتکای به آن "معنویت مبارز در عرصه جهانی" از درون به حاشیه رانده شود.

امروز این رویکرد نرم بیش از گذشته مورد توجه قرار می‏گیرد و ظهور و تقویت عرفانهای نوظهور ، تلاش برای گسترش مسیحیت و سایر ادیان ، فرق و مذاهب در ایران همگی به دنبال تضعیف روحیه مسئولیت پذیری اسلامی در جهان اسلام هستند. آری اگر این روحیه مورد تضعیف قرار گیرد راه برای دخالت‏های گسترده استکبار در درون کشور باز می‏شود.

بدون تردید تعالیم مطرح در تصوف و سایر فرق حتی اگر ادعای تشیع کنند برای  استکبار خطری در خور توجه محسوب نمی شوند. زیرا دینی که آنها ترویج می‏کنند به نحوی انسان‏ها را به عدم دخالت در سرنوشت اجتماعی سوق می دهد و همین موضوع (عدم دخالت در سرنوشت جامعه) غرب مدعی سرپرستی جامعه را بی‏رقیب می‏کند.

با توجه به این موضوع ، بدون تردید تقویت فرقه‏ها متناسب با فرهنگ ویژه جهان اسلام و ایران اسلامی یک راهبرد اساسی برای غرب محسوب می‏شود و در ایران هم تصوف به ویژه گرایش گنابادی که هماهنگی ظاهری بیشتری با تشیع دارد، مورد حمایت قرار می گیرد. دراویش چه بدانند چه ندانند؛ چه بخواهند و چه نخواهند قطعه ای از پازل دشمن برای کنترل جریان بیداری اسلامی در جهان هستند. آنچه در این نوشتار ما به دنبال آن هستیم نگاه به تصوف و فرق از این زاویه است.

-----------------------------

نقل از: خبرگزاری اهل بیت(علیهم السلام) - ابنا



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

(صوفیْه)منصور حلْاج که بود؟

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 12:53 عصر
adyan-tas9.jpg

یکی از جنجالی ترین چهره های تصوف ، حسین بن منصور حلّاج است. وی کسی است که اولین شطحیات را گفت و به خاطر بسیاری از انحرافاتی که وارد دین کرد، توسط علمای شیعه و سنی وقت تکفیر و بر دار شد.
متاسّفانه صوفیان همیشه سعی نموده اند که حلاج را تطهیر نمایند و مخالفان وی را به قشری گری متّهم کنند. صوفیان از جریان کشته شدن حلاج نهایت بهره برداری را کردند و داستانهای زیادی در این مورد ساختند که از آن می توان به هلوکاست صوفیه تعبیر کرد.

بزرگان علمای شیعه تا کنون از مخالفان منصور حلاج بوده اند. اتهام حلاج فقط این موضوع نبود و در دادگاه وی مسائل زیادی طرح شد.
برخی از اتهامات حلاج بدین شرح است:
1) سحر و جادوگری : عروس حلاج در دادگاه چهل مورد از آنها را نقل کرده است که در کتاب « تراژدی حلاج » بسیاری از آنان مطرح شده است.
2) ادعای خدایی : دکتر زرین کوب در کتاب « جستجو در تصوف ایران ص 132 » می نویسد : نامه ای در منطقه ای به نام دینِوَر کرمانشاه از یک مرید وی به دست آمد که حلاج در آن نوشته بود : از « رحمن رحیم به فلان بن فلان »
3) تبدیل عبادات به ویژه حج : وی برای مریدانش جایگزین درست کرده بود؛ که به جای رفتن به مکّه در خانه احرام کنید و در جایی نیّت و به جای حج آنجا را طواف کنید.
(مصائب حلاج/ص153)
4) دفاع از شیطان و فرعون : حلاج می گوید ، صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است ؛ به آتش بترسانیدند ابلیس را ، از دعوی خود بازگشت. فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی خود بازگشت. فرعون از روی کشفی که از خدا پیدا کرده بود ، ادّعای ربوبیت کرد.
(الطوامیس/ص51)

نظرات مرحوم امام خمینی(ره) در مورد حلاج:

صوفیان و عده ای از مخالفین تصوف سعی نموده اند بیتی که در آن حضرت امام(ره) می فرمایند:

«همچو منصور خریدار سر دار شدم» را به عنوان دفاع ایشان از تصوف و حلاج ذکر کنند؛ اما آیا واقعا اینگونه است؟

در پاسخ باید گفت که در ادبیات فارسی منصور نماد مقاومت، هر چند در راه باطل شده که در راه عقیده خود بر سردار رفت. از این رو در اشعار این گونه استفاده می شود و می توان نظر حضرت امام خمینی (ره) را این چنین تعبیر کرد، مانند حاتم طایی که به کرم مشهور شده است.

مخالفت های ایشان(مرحوم امام خمینی-ره-) با حلاج و شطحیات در سایر آثار و اشعار ایشان، نشانه این موضوع است.

 

ایشان در شعری خطاب به حلاج می فرمایند:

گر تو آدم زاده هستی علّم الاسماء چه شد       قاب قوسینت کجا رفته است أو أدنی چه شد؟

بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی                      مدعی حق طلب انیت و انا چه شد؟

مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست     لا الهت را شنیدستم ولی الّا چه شد؟

 

ایشان در جای دیگر می فرمایند:

از صوفی ها صفا ندیدم هرگز              زین طایفه من وفا ندیدم هرگز

زین مدعیان که فاش انا الحق گویند     با خود بینی فنا ندیدم هرگز

*************

تا کوس انا الحق بزنی خودخواهی       در سرّ هویتش تو ناآگاهی

بردار حجابِ خویشتن از سرِ راه           تا بودن آن هنوز اندر راهی

*************

گر نیست شوی کوس انا الحق نزنی    با دعوی پوچ خود معلق نزنی

تا خودبینی تو، مشرکی بیش نیی       بی خود بشوی که لاف مطلق نزنی

و در بیتی دیگر سروده:

فریاد انا الحق ره منصور بود                  یارب مددی که فکر راهی بکنیم

اما از علماى شیعه، کسانى که به مخالفت با منصور حلاج برخاسته‏اند، عبارتند از:

1. شیخ ابو القاسم حسین بن روح، سومین وکیل خاص امام ‏زمان(علیه السلام) است.

2. شیخ مفید (413-336 ق) که به حق هر چه براى شیعه ‏مانده از زحمات او است. حتى مخالفان نیز او را مجدد شیعه در رأس سده چهارم ‏دانسته‏اند.

3. شیخ محمد بن ابى یعقوب معروف به ابن ندیم بغدادى (متوفى بعد از 377 ق).

4. شیخ على بن حسین بن موسى بن بن بابویه قمى، پدر مرحوم صدوق که‏امام زمان(علیه السلام) براى او در توقیعى دعا نموده و او را ستایش کرده است.

5. شیخ الطائفة محمد بن حسن طوسى (460-385 ق) که ‏حلقه اتصال متقدمین و متأخرین به شمار می‏آید و غالب علوم از ناحیه او به دست‏ ما رسیده است.

6. ابوسهل اسماعیل بن على نوبختی (متوفى 402 ق) صاحب کتاب فرق ‏الشیعه.

7. دیگر علمای بنام شیعه، همچون مقدس اردبیلی.



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

چگونگی پیدایش وهابیت و دلیل خطرناک بودن آن

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 12:43 عصر

وهابی

برای شناخت وهابیت و آگاهی از خطرات آنها نسبت به دین اسلام، باید این مسلک انحرافی را از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار دارد

پیدایش وهابیت‏

مسلک وهابیت، منسوب به محمد بن عبدالوهاب نجدی است و علّت این که آن را به خود شیخ محمد نسبت نداده‏اند، به این جهت است که مبادا پیروان این مذهب، نوعی شرکت در نام پیامبر را پیدا کنند.

محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ق. در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. او از کودکی به کتاب‏های تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانی، اعمال مذهبی مردم «به خدا» را زشت می‏شمرد. وی به مدینه رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله را ناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افکار و عقاید خود را که قبلاً از سوی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پی‏ریزی شده بود، اظهار نمود و به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آنها همت گماشت.

 پندارهای وهابیان

وهابیان معتقدند که هیچ انسانی، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر این که اموری را ترک کند. این امور عبارتند از:

1. به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید و در صورت توسل، در راه شرک گام نهاده، مشرک می‏باشد.

2. زائران به قصد زیارت، به آرامگاه رسول خدا نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روی قبر نسازند.

3. از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله طلب شفاعت نکنند.

4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه برای آنان، شرک است.

5. وهابیان بر این باورند که مسلمانان، در طی روزگار، از آیین اسلام منحرف شده‏اند.

6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگواری حرام است.

این منطق خشک و بی‏پایه، در تقابل با منطق وحی قرار دارد؛ زیرا قرآن در موارد یاد شده، نظراتی صریح و مخالف وهابیان دارد.

در قرآن آمده است:

1. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القُربی».1

یکی از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذی القری، قبرهای آنان و تعمیر آنهاست و این راه و رسم، در میان ملت‏های مختلف جهان وجود دارد و یک نوع سنّت عرفی به حساب می‏آید.

2. «... فقالوا ابنوا علیهم بنیانا... قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا».2

هنگامی که واقعه اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان، دو نظر ابراز داشتند که آیه متذکر آن می‏شود و انتقاد یا لحن اعتراضی نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به این آیه، هرگز نمی‏توان تعمیر قبور اولیای الهی و صالحان را عملی حرام و یا حتی مکروه قلمداد کرد؛ بلکه این آیه، به نوعی تشویق می‏کند که برای بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهای آنان، باید کوشا بود.

3. «و استغفر لذنبک و للمؤمنین».3

4. «وصلّ علیهم ان صلاتک سکن لهم».4

آیات فوق نیز بیان‏گر این است که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، کاملاً مؤثر و مفید می‏باشد و موضوع شفاعت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله و دعای آن حضرت، نه تنها در آیات صریح، بلکه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است.

اندیشه‏های سیاسی و اجتماعی وهابیان‏

وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقه‏ها و مذاهب اسلامی هستند و مدعی‏اند که یا باید به آیین وهابیت درآیند و یا جزیه دهند. آنان مخالفان خود را متهم به کفر و شرک می‏کنند و اموال، نفوس و ناموس دیگران را حلال می‏دانند و آیات مربوط به شرک و کفر را بر مسلمانان مخالف خود منطبق می‏کنند که این، بزرگ‏ترین ضربه به پیکر جامعه اسلامی و مسلمانان است.5

با این تفکر بسته و خشک وهابیت بود که وقتی سعودی‏ها (در سال 1344 ق.) بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلّط یافتند، مشاهده متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند.6

برای عملکرد و کارهایی که وهابیان در حوزه اجتماع و سیاست انجام داده‏اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعی، باید به کتاب‏های تاریخی مراجعه کرد. چهره خشن و متعصب طالبان در افغانستان، در عرصه سیاست، حکومت و مردم‏داری، نمونه‏ای از اندیشه‏های وهابیان است.

بنابراین، وهابیت هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفکّر، مغبوض عالمان فرقه‏های مختلف مسلمین بوده‏اند و هم در نگرش نسبت به مسائل دینی مورد مخالفت عالمان قرار گرفته‏اند و اولین کتابی که در رد وهابیت نگاشته شده، کتاب «الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه» بود که به وسیله برادر محمد بن الوهاب (سلیمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است.

در عرصه سیاست نیز آنان جاده صاف کن دشمنان دین و اسلام بوده‏اند. این آیین و مسلک، ساخته و پرداخته انگلیسی‏ها است و همین ننگ برای این مسلک و پیروان آن کافی است.

 گسترش وهابیت‏

در ارتباط با گسترش این فرقه، می‏توان به این عوامل اشاره کرد:

1. تشدید فعالیت‏های تبلیغاتی و فرهنگی وهابیان در داخل ایران و حوزه‏های مسلمان نشین خارجی (نظیر حوزه قفقاز، بالکان و سایر کشورهای مجاور ایران) که آمادگی تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران را دارند، مشاهده می‏شود. وهابیت به عنوان جریانی انحرافی در جهان اسلام و و ابسته به استعمارگران، وظیفه جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته، ازاین‏رو، تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان، به عنوان محور اصلی این جریان را دنبال می‏کند. از این رو در سال‏های اخیر در جهت همسویی با تهاجم فرهنگی و نظامی آمریکا علیه کشورهای اسلامی و به خصوص ایران، فعالیت‏های تبلیغی خود را در ایران توسعه بخشیده است.

2. وهابیت به دلیل افکار اعتقادی خاصی که در باب شفاعت، توسل، شرک و مانند آن دارد، در تعارض کامل با مذهب شیعه است؛ هر چند که اکثریت فرقه‏های اهل سنت با تفکرات این گروه مخالفند از این رو، گروه یاد شده همواره در تلاش است تا با تبلیغات سازمان یافته (اعم از کتاب، مقاله، سخنرانی و مانند آن)، با شیعه مقابله کند.

3. خطر بزرگ‏تر این گروه، روش‏های دور از منطق اسلامی است که در مسائل سیاسی و حکومتی در پیش گرفته است. ظهور گروه طالبان و القاعده (به رهبری ملاعمر و اسامه بن لادن) نمونه‏ای از این فعالیت‏هاست. که سبب بهانه جویی غربی‏ها شد تا مسلمانان را به تروریسم و خشونت و مخالفت با تمدن متهم کنند؛ تا جایی که دست قدرت‏های استعماری غرب - به خصوص آمریکا - را در منطقه باز گذاشته، زمینه دخالت‏های نظامی و سیاسی آنان در کشورهای اسلامی را فراهم ساخته است که افغانستان و عراق دو نمونه بارز این دخالت‏ها به شمار می‏آیند

برای آگاهی بیشتر به کتابهای زیر مراجعه کنید:

1. آیین وهابیت، جعفر سبحانی.

2. وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی.

3. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1430.

4. وهابیان، علی اصغر فقیهی.

5. خاطرات مسترهمفر (جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، ترجمه استاد علی کاظمی).

6. وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، خالصی خراسانی.

7. تاریخ عقاید وهابی، قزوینی.


1. شوری، آیه 23.

2. کهف، آیه 21.

3. محمد، آیه 19.

4. توبه، آیه 103.

5. مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب، ج 3، ص 1432.

6. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 8، ص 261



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

<      1   2   3   4   5   >>   >

سنگر پشتیبانی

جزیره خضرا افسانه یا...
بهجت عارفان
اصحاب کهف و مفهوم انتظار
دوست دارید با نمادهای شیطان پرستی آشنا شوید؟
[عناوین آرشیوشده]