چرایی راهبرد ایران هراسی یهود؟
اشاره: |
ورود نمادهای شیطان پرستی به دانشگاهها
ورود نمادهای شیطان پرستی به دانشگاهها
لمون پرس- اگر سری به دانشگاهها بزنیم هر چند کم اما قابل توجه هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه نمادهای شیطان پرستی را حمل می کنند اما گویا کسی آنها را نمی بیند.
مهر: برخی گزارشها حاکی از حرکت خزنده گروههایی با عنوان "شیطان پرستی" در برخی فضاهای دانشگاهی هستند که در این مکانها لانه گزیده و نمادهای شیطان پرستی را با خود حمل و تبلیغ می کنند. گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری مهر در پرونده ای اختصاصی این موضوع را بررسی می کند.
مرحله اول حضور هر فرهنگی در یک کشور و جامعه حضور نمادهای آن فرهنگ است و مراحل بعد به حضور مبانی فکری و جهان بینی و رفتارها و اعتقادات مربوط می شود. امروز شیطان پرستی نمادهای خود را به کشورمان رسانده و مانند همیشه برخی پیدا شده اند که با دیدن هر پدیده نو و جدیدی به بهانه "مد" هم که شده به سمت این نمادها رفته و حتی به تبلیغ آنها نیز می پردازند.
شیطان پرستی عنوانی است که هر چند با ورودش به ایران نشان داد که چندان با باورها و اصالتهای بومی ایران همخوانی ندارد اما متاسفانه در بخشی از عرصه عمومی جامعه مشاهده می شود و تاسف مضاعف اینکه حضور گروههایی تحت این عنوان و یا با عناوینی دیگر اما متضمن نمادهای شیطان پرستی در برخی فضاهای دانشگاهی کشور قابل مشاهده است.
اگر سری به دانشگاهها بزنیم هر چند کم اما قابل توجه هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه نمادهای شیطان پرستی را حمل می کنند اما گویا کسی آنها را نمی بیند. مدیران فرهنگی دانشگاهها اگر بازدید شبانه ای از خوابگاههای دانشجویی داشته باشند مشاهده خواهند کرد که از برخی اتاقها هر چند اندک صدای موزیک Black Metal می آید. Black Metal موسیقی اصلی شیطان پرستان در غرب است.
نمادهای شیطان پرستی از انگشتری ها و حلقه های گوشواره ای گرفته تا انواع پوششهای مخصوص شیطان پرستی که از دروازه های میهن توسط سوداگران وارد می شوند و خود را بر قامت بخشی هر چند اندک از سرمایه های انسانی کشورمان غالب کرده و با فیلمها، عکسها، موسیقی های خاص و ... فضای فرهنگی را متاثر کرده اند. البته این نمادها فقط فضای دانشگاه را آزاد نمی دهند و در شکل وسیع تری جامعه را متاثر کرده اند.
برگزاری همایشهای مختلف در بررسی و نقد شیطان پرستی در دانشگاهها توسط تشکلهای دانشجویی حاوی این پیام است که دانشجویان تا حدی این خطر را احساس کرده اند. همایشهایی نظیر بررسی تهدیدات فرهنگی، در نقد فرقه شیطان پرستی در دانشگاه پیام نور ارومیه، نقد شیطان پرستی در دانشگاه لرستان، سلسله سخنرانیها در باب شیطان پرستی در دانشگاه الزهرا (س)، همایش بررسی تهدیدات فرهنگی در نقد فرقه شیطان پرستی در دانشگاه تبریز، همایش نقد و بررسی گروه شیطان پرستی با حضور حجت الاسلام موسوی هوایی در دانشگاه خیام مشهد از آخرین برنامه هایی است که در این باب در دانشگاهها برگزار شده است.
آنچه در غرب به عنوان شیطان پرستی متولد شده است هیچ جایگاهی نسبت به باورهای مذهبی و اعتقادی و رفتارهای بومی و اجتماعی یک ایرانی اصیل ندارد اما وقتی گفته می شود در کشورمان ایران شیطان پرست ها حضور دارند یک واقعیتی است که باید به اندازه خودش مورد توجه قرار گیرد. یعنی متولیان فرهنگی نه آن را نفی کنند و نه بزرگتر از آنچه که هست جلوه دهند.
با وجود اینکه مبانی شیطان پرستی در غرب با آنچه که امروز در کشورمان به طور پراکنده در این باره می شنویم و می بینیم تفاوت ماهیتی دارد اما بروز نمادهای شیطان پرستی زنگ خطری برای نهادهای فرهنگی و هشداری برای دستگاههای نظارتی و امنیتی است.
عیبی هم ندارد اگر ناظران و سیاستگذاران فرهنگی کشورمان سری به خیابانهای شلوغ شهر مانند خیابان انقلاب تهران بزنند و اجناس CD فروشهایی که شاید هم نمی دانند که چه می فروشند را بررسی کنند. البته قبل از آن مقداری درباره آداب و مناسبات شیطان پرستهای غربی نیز مطالعه کنند و سپس به قضاوت بنشینند. آن CD فروش شاید فقط یک عامل جزء باشد اما چه کسی باید او را از خیانتش آگاه سازد.
گفتگوی خبرگزاری مهر با غلامرضا خواجه سروی معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، حجت الاسلام داوود رنجبران معاون فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و محسن اسلامی مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم درباره کم و کیف حضور شیطان پرستی در دانشگاهها امروز شنبه در پرونده اختصاصی گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری مهر منتشر می شود.
انتهای خبر//www.lemonPress.ir//لمون پرس
تصوّف و نقش فرقه های ساختگی در جنگ نرم
1. ضرورت بازشناسی نقش فرقهها در پازل نرم استکبار بر علیه ریشههای وحدت ملی ایرانیان!
تحرکات ویژه و برنامه ریزی شده فرقه های رنگارنگ در سالهای اخیر ـ که همزمان با نا امیدی دشمن در غلبه به ایران در صحنه های نظامی و دل بستن به فعالیت های جنگ نرم است ـ از پایگاه جامعهشناختی نیاز به تحلیلی نو دارد. تحلیلی که دلسوزان نظام مبارک جمهوری اسلامی بر مبنای آن میتوانند خاستگاه و ریشه های وحدت ملی ایرانیان را بیش از گذشته تقویت نمایند.
در حمله همه جانبه تمدن استکباری مدرنیته عقاید انحرافی دراویش و فرقه های نو ظهور دستمایه ای برای استکبار در ظرفیت سازی درونی بر علیه انقلاب میباشد. مبتنی بر این نقش جدیدِ واگذار شده به فرقهها از سوی استکبار نیازمند ارائه تحلیلی نو از نقش فرقهها در جنگ نرم میباشیم؛ نقشی که با بازیگری فرقهها در مبارزه با ریشههای وحدت ملی در گذشته اندکی متفاوت است و از آن به نقش مدرن دراویش تعبیر مینماییم. به دیگر بیان تحلیل منطقی پدیده فرقهگرایی و شرایط جدیدِ رویش آن، راه را برای ایجاد مصونیت مردمی در مقابل این پدیده باز میکند. بدون تردید نمیتوان یک پدیده فرهنگی، سیاسی ویا اقتصادی را بدون توجه به عوامل وشرایط رشد آن بررسی نمود. بررسی شرایط بیرونی و اجزای درونی یک پدیده عوامل رشد یا انحطاط آن پدیده را تعریف می نمایند. معنای مصداقی این مطلب آن است که مسئولین محترم فرهنگی باید با این جریان به وسیله یک «بازشناسی تئوریک» برخورد کنند. بازشناسی این جریان وتشخیص قطعاتِ دیگرِ پازلی که تصوف قطعه ای از آن است به طراحی یک برنامه نظام مند منجر خواهد شد؛ که سر انجام آن کمک به بالندگی بیش از گذشته جریان انقلاب اسلامی - از پایگاه مبارزه با فرقهگرایی- و به تبع در کل جهان است.
2. مقدمات مفهومی بازشناسی نقش فرقهگرایی در جهان معاصر
1/2. عدم توجه به ابعاد معنوی انسان اصلیترین نتیجه فضای پرورشی تمدن مدرن (مقدمه اول)
به عنوان اولین مقدمه باید توجه داشت که امروز همه کشور های دنیا بر اساس یک الگوی یک پارچه به مدیریت سازمان ملل متحد در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اداره میشوند. الگوهای پیشنهادی سازمان ملل در عرصه های مختلف منجر به ایجاد فضای پرورشی خاصی شده است که همه استعدادهای انسانی در این فضای پرورشی به سوی لذات مادی سازماندهی میشود. در تعاریف سازمان ملل برای جهان آینده ای مادی تعریف می شود. در این تعریف که شامل همه وجوه زندگی بشر است ابعاد معنوی انسان نادیده پنداشته شده است. در تمدن استکباری مدرنیته ـ که سازمان ملل برای گسترش آرمانهای آن برنامهریزی مینماید ـ یک فضای متلَوِّن و متنوع به بشریت پیشنهاد میشود که نتیجه آن توسعه پوچی و نهادینه شدن عدم آرامش در بشر میباشد. انسانهای پرورش یافته در تمدن مدرن همواره در قلب و ذهن خود تعلقاتی دارند که آنها را به سوی تضاد بیشتر رهنمون می گردد. رشد انواع فرقهها در کشورهای باصطلاح پیشرفته!! به این منشأ بر میگردد. دنیائی مادی با لذتگرایی مادی برای انسانی با ابعاد معنوی ؛ نتیجه مدرنیته است. ولی آیا انسان مدرن ابعاد معنوی خود را فراموش میکند؟ آیا می توان با نگاه مادی پاسخی به نیازهای الهی انسان مدرن داد؟ البته مدرنیته با توسعه روانپزشکی به دنبال تحلیل جنبه معنوی بشر است!!؟ ولی مفاهیم مطرح در روانشناسی قدرت تحلیلِ ابعاد معنوی بشر را ندارد.
2/2. توجه توأم به ابعاد الهی و مادی انسان ؛ ویژگی اصلی انقلاب اسلامی ایران (مقدمه دوم)
در چنین دنیایی با پیروزی انقلاب اسلامی به دست "یگانهی فقهای عصر غیبت ؛ امام خمینی عظیمالشأن" ـ با طرح شعار عدالت در سایه معنویت ـ باب هدایتی برای پاسخگوئی به نیازهای الهی بشریت باز شد. تمدن لذت محور مدرنیته و سازمان مدیریت جهانیاش ناگهان در حوزه مدیریت خود گرایشی غیر قابل کنترل نسبت به این انقلاب الهی احساس نمودند. که منشأ آن نیازهای بی پاسخ معنوی بشر بود. البته همواره این گرایش فطری به انقلاب مورد انکار رسانهها و شخصیتهای غرب واقع شده است.
3. مبارزه با انقلاب اسلامی اولویت اصلی تمدن استکباری مدرنیته
با این انقلاب که نقطه اثرش قلوب مردمان تشنه معنویت است چه باید کرد؟؟ از اولی که این سوال در مراکز علمی و تصمیم گیری دنیای استکبار مطرح شد جواب های گوناگونی به آن داده شد. شاید اولین جواب این بود که اگر به این انقلاب میدان داده شود؛ چون اداره یک حکومت نیاز به هماهنگی های جهانی و مشورت های علمی دارد ، به تدریج این حکومت در اثر این مشورتهای علمی در تمدن مدرن منحل خواهد شد. مدتی این ایده در سطح دنیای استکبار مطرح شد. بعد از موفقیتهای اولیه انقلاب، تئوریهای دیگری مانند حمله نظامی و حذف فیزیکی رهبران انقلاب برای کنترل جریان انقلاب مطرح شد. که در نهایت به بالندگی شعارهای انقلاب در جهان منجر شد. با شکست تئوری برخورد فیزیکی با انقلاب تئوری فشارهای اقتصادی هم مورد اهتمام قرار گرفت که این نیز به شکست انقلاب اسلامی منجر نشد!! تلاش برای انزوای جهانی ایران ؛ محروم نمودن ایران از تئوری های علمی جدید، سازماندهی مخالفان داخلی و لجستیک سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایشان و صد ها طرح و نقشه شوم استکبار به جای اینکه به انزوای ایران اسلامی بیانجامد در سالهای اخیر منجر به طرح امیدوارانه شعارهای انقلاب انجامیده است. و ایران را بیش از گذشته در سطح جهانی به الگوی مقاومت جهانی در مقابل استکبار تبدیل کرده است.
4. تضعیف مسئولیت پذیری اسلامی بر مبنای عرفانهای انزواگرا، بخشی از رویکرد جدید استکبار برای مقابله با انقلاب
از جمله رویکردهائی که در 30 سال گذشته در برخورد با انقلاب اسلامی مطرح بوده است و در سالهای گذشته هم مورد توجه بوده است ولی امروز همت بیشتری نسبت به آن معطوف می شود بحث گسترش نوعی خاص از معنویت است؛ که با اتکای به آن "معنویت مبارز در عرصه جهانی" از درون به حاشیه رانده شود.
امروز این رویکرد نرم بیش از گذشته مورد توجه قرار میگیرد و ظهور و تقویت عرفانهای نوظهور ، تلاش برای گسترش مسیحیت و سایر ادیان ، فرق و مذاهب در ایران همگی به دنبال تضعیف روحیه مسئولیت پذیری اسلامی در جهان اسلام هستند. آری اگر این روحیه مورد تضعیف قرار گیرد راه برای دخالتهای گسترده استکبار در درون کشور باز میشود.
بدون تردید تعالیم مطرح در تصوف و سایر فرق حتی اگر ادعای تشیع کنند برای استکبار خطری در خور توجه محسوب نمی شوند. زیرا دینی که آنها ترویج میکنند به نحوی انسانها را به عدم دخالت در سرنوشت اجتماعی سوق می دهد و همین موضوع (عدم دخالت در سرنوشت جامعه) غرب مدعی سرپرستی جامعه را بیرقیب میکند.
با توجه به این موضوع ، بدون تردید تقویت فرقهها متناسب با فرهنگ ویژه جهان اسلام و ایران اسلامی یک راهبرد اساسی برای غرب محسوب میشود و در ایران هم تصوف به ویژه گرایش گنابادی که هماهنگی ظاهری بیشتری با تشیع دارد، مورد حمایت قرار می گیرد. دراویش چه بدانند چه ندانند؛ چه بخواهند و چه نخواهند قطعه ای از پازل دشمن برای کنترل جریان بیداری اسلامی در جهان هستند. آنچه در این نوشتار ما به دنبال آن هستیم نگاه به تصوف و فرق از این زاویه است.
-----------------------------
نقل از: خبرگزاری اهل بیت(علیهم السلام) - ابنا
یکی از جنجالی ترین چهره های تصوف ، حسین بن منصور حلّاج است. وی کسی است که اولین شطحیات را گفت و به خاطر بسیاری از انحرافاتی که وارد دین کرد، توسط علمای شیعه و سنی وقت تکفیر و بر دار شد.
متاسّفانه صوفیان همیشه سعی نموده اند که حلاج را تطهیر نمایند و مخالفان وی را به قشری گری متّهم کنند. صوفیان از جریان کشته شدن حلاج نهایت بهره برداری را کردند و داستانهای زیادی در این مورد ساختند که از آن می توان به هلوکاست صوفیه تعبیر کرد.
بزرگان علمای شیعه تا کنون از مخالفان منصور حلاج بوده اند. اتهام حلاج فقط این موضوع نبود و در دادگاه وی مسائل زیادی طرح شد.
برخی از اتهامات حلاج بدین شرح است:
1) سحر و جادوگری : عروس حلاج در دادگاه چهل مورد از آنها را نقل کرده است که در کتاب « تراژدی حلاج » بسیاری از آنان مطرح شده است.
2) ادعای خدایی : دکتر زرین کوب در کتاب « جستجو در تصوف ایران ص 132 » می نویسد : نامه ای در منطقه ای به نام دینِوَر کرمانشاه از یک مرید وی به دست آمد که حلاج در آن نوشته بود : از « رحمن رحیم به فلان بن فلان »
3) تبدیل عبادات به ویژه حج : وی برای مریدانش جایگزین درست کرده بود؛ که به جای رفتن به مکّه در خانه احرام کنید و در جایی نیّت و به جای حج آنجا را طواف کنید.
(مصائب حلاج/ص153)
4) دفاع از شیطان و فرعون : حلاج می گوید ، صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است ؛ به آتش بترسانیدند ابلیس را ، از دعوی خود بازگشت. فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی خود بازگشت. فرعون از روی کشفی که از خدا پیدا کرده بود ، ادّعای ربوبیت کرد.
(الطوامیس/ص51)
نظرات مرحوم امام خمینی(ره) در مورد حلاج:
صوفیان و عده ای از مخالفین تصوف سعی نموده اند بیتی که در آن حضرت امام(ره) می فرمایند:
«همچو منصور خریدار سر دار شدم» را به عنوان دفاع ایشان از تصوف و حلاج ذکر کنند؛ اما آیا واقعا اینگونه است؟
در پاسخ باید گفت که در ادبیات فارسی منصور نماد مقاومت، هر چند در راه باطل شده که در راه عقیده خود بر سردار رفت. از این رو در اشعار این گونه استفاده می شود و می توان نظر حضرت امام خمینی (ره) را این چنین تعبیر کرد، مانند حاتم طایی که به کرم مشهور شده است.
مخالفت های ایشان(مرحوم امام خمینی-ره-) با حلاج و شطحیات در سایر آثار و اشعار ایشان، نشانه این موضوع است.
ایشان در شعری خطاب به حلاج می فرمایند:
گر تو آدم زاده هستی علّم الاسماء چه شد قاب قوسینت کجا رفته است أو أدنی چه شد؟
بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی مدعی حق طلب انیت و انا چه شد؟
مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست لا الهت را شنیدستم ولی الّا چه شد؟
ایشان در جای دیگر می فرمایند:
از صوفی ها صفا ندیدم هرگز زین طایفه من وفا ندیدم هرگز
زین مدعیان که فاش انا الحق گویند با خود بینی فنا ندیدم هرگز
*************
تا کوس انا الحق بزنی خودخواهی در سرّ هویتش تو ناآگاهی
بردار حجابِ خویشتن از سرِ راه تا بودن آن هنوز اندر راهی
*************
گر نیست شوی کوس انا الحق نزنی با دعوی پوچ خود معلق نزنی
تا خودبینی تو، مشرکی بیش نیی بی خود بشوی که لاف مطلق نزنی
و در بیتی دیگر سروده:
فریاد انا الحق ره منصور بود یارب مددی که فکر راهی بکنیم
اما از علماى شیعه، کسانى که به مخالفت با منصور حلاج برخاستهاند، عبارتند از:
1. شیخ ابو القاسم حسین بن روح، سومین وکیل خاص امام زمان(علیه السلام) است.
2. شیخ مفید (413-336 ق) که به حق هر چه براى شیعه مانده از زحمات او است. حتى مخالفان نیز او را مجدد شیعه در رأس سده چهارم دانستهاند.
3. شیخ محمد بن ابى یعقوب معروف به ابن ندیم بغدادى (متوفى بعد از 377 ق).
4. شیخ على بن حسین بن موسى بن بن بابویه قمى، پدر مرحوم صدوق کهامام زمان(علیه السلام) براى او در توقیعى دعا نموده و او را ستایش کرده است.
5. شیخ الطائفة محمد بن حسن طوسى (460-385 ق) که حلقه اتصال متقدمین و متأخرین به شمار میآید و غالب علوم از ناحیه او به دست ما رسیده است.
6. ابوسهل اسماعیل بن على نوبختی (متوفى 402 ق) صاحب کتاب فرق الشیعه.
7. دیگر علمای بنام شیعه، همچون مقدس اردبیلی.
چگونگی پیدایش وهابیت و دلیل خطرناک بودن آن
برای شناخت وهابیت و آگاهی از خطرات آنها نسبت به دین اسلام، باید این مسلک انحرافی را از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار دارد
پیدایش وهابیت
مسلک وهابیت، منسوب به محمد بن عبدالوهاب نجدی است و علّت این که آن را به خود شیخ محمد نسبت ندادهاند، به این جهت است که مبادا پیروان این مذهب، نوعی شرکت در نام پیامبر را پیدا کنند.
محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ق. در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. او از کودکی به کتابهای تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانی، اعمال مذهبی مردم «به خدا» را زشت میشمرد. وی به مدینه رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افکار و عقاید خود را که قبلاً از سوی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پیریزی شده بود، اظهار نمود و به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آنها همت گماشت.
پندارهای وهابیان
وهابیان معتقدند که هیچ انسانی، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر این که اموری را ترک کند. این امور عبارتند از:
1. به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید و در صورت توسل، در راه شرک گام نهاده، مشرک میباشد.
2. زائران به قصد زیارت، به آرامگاه رسول خدا نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روی قبر نسازند.
3. از پیامبر صلیاللهعلیهوآله طلب شفاعت نکنند.
4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه برای آنان، شرک است.
5. وهابیان بر این باورند که مسلمانان، در طی روزگار، از آیین اسلام منحرف شدهاند.
6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگواری حرام است.
این منطق خشک و بیپایه، در تقابل با منطق وحی قرار دارد؛ زیرا قرآن در موارد یاد شده، نظراتی صریح و مخالف وهابیان دارد.
در قرآن آمده است:
1. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القُربی».1
یکی از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذی القری، قبرهای آنان و تعمیر آنهاست و این راه و رسم، در میان ملتهای مختلف جهان وجود دارد و یک نوع سنّت عرفی به حساب میآید.
2. «... فقالوا ابنوا علیهم بنیانا... قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا».2
هنگامی که واقعه اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان، دو نظر ابراز داشتند که آیه متذکر آن میشود و انتقاد یا لحن اعتراضی نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به این آیه، هرگز نمیتوان تعمیر قبور اولیای الهی و صالحان را عملی حرام و یا حتی مکروه قلمداد کرد؛ بلکه این آیه، به نوعی تشویق میکند که برای بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهای آنان، باید کوشا بود.
3. «و استغفر لذنبک و للمؤمنین».3
4. «وصلّ علیهم ان صلاتک سکن لهم».4
آیات فوق نیز بیانگر این است که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، کاملاً مؤثر و مفید میباشد و موضوع شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و دعای آن حضرت، نه تنها در آیات صریح، بلکه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است.
اندیشههای سیاسی و اجتماعی وهابیان
وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی هستند و مدعیاند که یا باید به آیین وهابیت درآیند و یا جزیه دهند. آنان مخالفان خود را متهم به کفر و شرک میکنند و اموال، نفوس و ناموس دیگران را حلال میدانند و آیات مربوط به شرک و کفر را بر مسلمانان مخالف خود منطبق میکنند که این، بزرگترین ضربه به پیکر جامعه اسلامی و مسلمانان است.5
با این تفکر بسته و خشک وهابیت بود که وقتی سعودیها (در سال 1344 ق.) بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلّط یافتند، مشاهده متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند.6
برای عملکرد و کارهایی که وهابیان در حوزه اجتماع و سیاست انجام دادهاند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعی، باید به کتابهای تاریخی مراجعه کرد. چهره خشن و متعصب طالبان در افغانستان، در عرصه سیاست، حکومت و مردمداری، نمونهای از اندیشههای وهابیان است.
بنابراین، وهابیت هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفکّر، مغبوض عالمان فرقههای مختلف مسلمین بودهاند و هم در نگرش نسبت به مسائل دینی مورد مخالفت عالمان قرار گرفتهاند و اولین کتابی که در رد وهابیت نگاشته شده، کتاب «الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه» بود که به وسیله برادر محمد بن الوهاب (سلیمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است.
در عرصه سیاست نیز آنان جاده صاف کن دشمنان دین و اسلام بودهاند. این آیین و مسلک، ساخته و پرداخته انگلیسیها است و همین ننگ برای این مسلک و پیروان آن کافی است.
گسترش وهابیت
در ارتباط با گسترش این فرقه، میتوان به این عوامل اشاره کرد:
1. تشدید فعالیتهای تبلیغاتی و فرهنگی وهابیان در داخل ایران و حوزههای مسلمان نشین خارجی (نظیر حوزه قفقاز، بالکان و سایر کشورهای مجاور ایران) که آمادگی تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران را دارند، مشاهده میشود. وهابیت به عنوان جریانی انحرافی در جهان اسلام و و ابسته به استعمارگران، وظیفه جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته، ازاینرو، تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان، به عنوان محور اصلی این جریان را دنبال میکند. از این رو در سالهای اخیر در جهت همسویی با تهاجم فرهنگی و نظامی آمریکا علیه کشورهای اسلامی و به خصوص ایران، فعالیتهای تبلیغی خود را در ایران توسعه بخشیده است.
2. وهابیت به دلیل افکار اعتقادی خاصی که در باب شفاعت، توسل، شرک و مانند آن دارد، در تعارض کامل با مذهب شیعه است؛ هر چند که اکثریت فرقههای اهل سنت با تفکرات این گروه مخالفند از این رو، گروه یاد شده همواره در تلاش است تا با تبلیغات سازمان یافته (اعم از کتاب، مقاله، سخنرانی و مانند آن)، با شیعه مقابله کند.
3. خطر بزرگتر این گروه، روشهای دور از منطق اسلامی است که در مسائل سیاسی و حکومتی در پیش گرفته است. ظهور گروه طالبان و القاعده (به رهبری ملاعمر و اسامه بن لادن) نمونهای از این فعالیتهاست. که سبب بهانه جویی غربیها شد تا مسلمانان را به تروریسم و خشونت و مخالفت با تمدن متهم کنند؛ تا جایی که دست قدرتهای استعماری غرب - به خصوص آمریکا - را در منطقه باز گذاشته، زمینه دخالتهای نظامی و سیاسی آنان در کشورهای اسلامی را فراهم ساخته است که افغانستان و عراق دو نمونه بارز این دخالتها به شمار میآیند
برای آگاهی بیشتر به کتابهای زیر مراجعه کنید:
1. آیین وهابیت، جعفر سبحانی.
2. وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی.
3. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1430.
4. وهابیان، علی اصغر فقیهی.
5. خاطرات مسترهمفر (جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، ترجمه استاد علی کاظمی).
6. وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، خالصی خراسانی.
7. تاریخ عقاید وهابی، قزوینی.
1. شوری، آیه 23.
2. کهف، آیه 21.
3. محمد، آیه 19.
4. توبه، آیه 103.
5. مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب، ج 3، ص 1432.
6. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 8، ص 261
سنگر پشتیبانی