سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تصوّف و نقش فرقه های ساختگی در جنگ نرم

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 12:56 عصر

adyan-tas9.jpg

1. ضرورت بازشناسی نقش فرقه‏ها در پازل نرم استکبار بر علیه ریشه‏های وحدت ملی ایرانیان!

تحرکات ویژه و برنامه ریزی شده  فرقه های رنگارنگ در سال‏های اخیر ـ که همزمان با نا امیدی دشمن در غلبه به ایران در صحنه های نظامی و دل بستن به فعالیت های جنگ نرم است ـ از پایگاه جامعه‏شناختی نیاز به تحلیلی نو دارد. تحلیلی که دلسوزان نظام مبارک جمهوری اسلامی بر مبنای آن  می‏توانند خاستگاه و ریشه های وحدت ملی ایرانیان را بیش از گذشته تقویت نمایند.

در حمله همه جانبه تمدن استکباری مدرنیته عقاید انحرافی دراویش و فرقه های نو ظهور دستمایه ای برای استکبار در  ظرفیت سازی درونی بر علیه انقلاب می‏باشد. مبتنی بر این نقش جدیدِ واگذار شده به فرقه‏ها از سوی استکبار نیازمند ارائه  تحلیلی نو از نقش فرقه‏ها در جنگ نرم می‏باشیم؛ نقشی که با بازیگری فرقه‏ها در مبارزه با ریشه‏های وحدت ملی در گذشته اندکی متفاوت است و از آن به نقش مدرن دراویش تعبیر می‏نماییم. به دیگر بیان تحلیل منطقی پدیده فرقه‏گرایی و شرایط جدیدِ رویش آن، راه را برای ایجاد مصونیت مردمی در مقابل این پدیده باز می‏کند. بدون تردید نمی‏توان یک پدیده فرهنگی، سیاسی ویا اقتصادی را بدون توجه به عوامل وشرایط رشد آن بررسی نمود. بررسی شرایط بیرونی و اجزای درونی یک پدیده عوامل رشد یا انحطاط آن پدیده را تعریف می نمایند. معنای مصداقی این مطلب آن است که مسئولین محترم فرهنگی باید با  این جریان به وسیله یک «بازشناسی تئوریک» برخورد کنند. بازشناسی این جریان وتشخیص قطعاتِ دیگرِ پازلی که تصوف قطعه ای از آن است به طراحی یک برنامه نظام مند منجر خواهد شد؛ که سر انجام آن کمک به بالندگی بیش از گذشته جریان انقلاب اسلامی - از پایگاه مبارزه با فرقه‏گرایی- و به تبع در کل جهان است.

 

2. مقدمات مفهومی بازشناسی نقش فرقه‏گرایی در جهان معاصر

1/2. عدم توجه به ابعاد معنوی انسان اصلی‏ترین نتیجه فضای پرورشی تمدن مدرن (مقدمه اول)

به عنوان اولین مقدمه باید توجه داشت که امروز همه کشور های دنیا بر اساس یک الگوی یک پارچه به مدیریت سازمان ملل متحد در عرصه‏های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اداره می‏شوند.  الگوهای پیشنهادی سازمان ملل در عرصه های مختلف منجر به ایجاد  فضای پرورشی خاصی شده است که همه استعدادهای انسانی در این فضای پرورشی به سوی لذات مادی سازماندهی می‏شود. در تعاریف سازمان ملل برای جهان آینده ای مادی تعریف می شود. در این تعریف که شامل همه وجوه زندگی بشر است ابعاد معنوی انسان نادیده پنداشته شده است. در تمدن استکباری مدرنیته ـ که سازمان ملل برای گسترش آرمان‏های آن برنامه‏ریزی می‏نماید ـ یک فضای متلَوِّن و متنوع به بشریت پیشنهاد می‏شود که نتیجه آن توسعه پوچی و نهادینه شدن عدم آرامش در بشر می‏باشد. انسان‏های پرورش یافته در تمدن مدرن همواره در قلب و ذهن خود تعلقاتی دارند که آنها را به سوی تضاد بیشتر رهنمون می گردد. رشد انواع فرقه‏ها در کشورهای باصطلاح پیشرفته!! به این منشأ بر می‏گردد. دنیائی مادی با لذت‏گرایی مادی برای انسانی با ابعاد معنوی ؛ نتیجه مدرنیته است. ولی آیا انسان مدرن ابعاد معنوی خود را فراموش می‏کند؟ آیا می توان با نگاه مادی پاسخی به نیازهای الهی انسان مدرن داد؟ البته مدرنیته با توسعه روانپزشکی به دنبال تحلیل جنبه معنوی بشر است!!؟ ولی مفاهیم مطرح در روانشناسی قدرت تحلیلِ ابعاد معنوی بشر را ندارد.

2/2. توجه توأم  به ابعاد الهی  و  مادی  انسان ؛ ویژگی اصلی انقلاب اسلامی ایران (مقدمه دوم)

در چنین دنیایی با پیروزی  انقلاب اسلامی به دست "یگانه‏ی فقهای عصر غیبت ؛ امام خمینی عظیم‏الشأن" ـ با طرح شعار عدالت در سایه معنویت ـ باب هدایتی برای پاسخگوئی به نیازهای الهی بشریت باز شد. تمدن لذت محور مدرنیته و سازمان مدیریت جهانی‏اش ناگهان در حوزه مدیریت خود گرایشی غیر قابل کنترل نسبت به این انقلاب الهی احساس نمودند. که منشأ آن نیازهای بی پاسخ معنوی بشر بود. البته همواره این گرایش فطری به انقلاب مورد انکار رسانه‏ها و شخصیت‏های غرب واقع شده است.

3. مبارزه با انقلاب اسلامی اولویت اصلی تمدن استکباری مدرنیته

با این انقلاب که نقطه اثرش قلوب مردمان تشنه معنویت است چه باید کرد؟؟ از اولی که این سوال در مراکز علمی و تصمیم گیری  دنیای استکبار مطرح شد جواب های گوناگونی به آن داده شد. شاید اولین جواب این بود که اگر به این انقلاب میدان داده شود؛ چون اداره یک حکومت نیاز به هماهنگی های جهانی و مشورت های علمی دارد ، به تدریج این حکومت در اثر این مشورتهای علمی در تمدن مدرن منحل خواهد شد. مدتی این ایده در سطح دنیای استکبار مطرح شد. بعد از موفقیت‏های اولیه انقلاب، تئوری‏های دیگری مانند حمله نظامی و حذف فیزیکی رهبران انقلاب برای کنترل جریان انقلاب مطرح شد. که در نهایت به بالندگی شعارهای انقلاب در جهان منجر شد. با شکست تئوری برخورد فیزیکی با انقلاب تئوری فشارهای اقتصادی هم مورد اهتمام قرار گرفت که این نیز به  شکست انقلاب اسلامی منجر نشد!! تلاش برای انزوای جهانی ایران ؛ محروم نمودن ایران از تئوری های علمی جدید، سازماندهی مخالفان داخلی و لجستیک سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایشان و صد ها طرح و نقشه شوم استکبار به جای اینکه به انزوای ایران اسلامی بیانجامد در سال‏های اخیر منجر به طرح امیدوارانه شعارهای انقلاب انجامیده است. و ایران را بیش از گذشته در سطح جهانی به الگوی مقاومت جهانی در مقابل استکبار تبدیل کرده است.

4. تضعیف مسئولیت پذیری اسلامی بر مبنای عرفانهای انزواگرا، بخشی از  رویکرد جدید استکبار برای مقابله با انقلاب

از جمله رویکردهائی که در 30 سال گذشته در برخورد با انقلاب اسلامی مطرح بوده است و در سال‏های گذشته هم مورد توجه بوده است ولی امروز همت بیشتری نسبت به آن معطوف می شود بحث گسترش نوعی خاص از معنویت است؛ که با اتکای به آن "معنویت مبارز در عرصه جهانی" از درون به حاشیه رانده شود.

امروز این رویکرد نرم بیش از گذشته مورد توجه قرار می‏گیرد و ظهور و تقویت عرفانهای نوظهور ، تلاش برای گسترش مسیحیت و سایر ادیان ، فرق و مذاهب در ایران همگی به دنبال تضعیف روحیه مسئولیت پذیری اسلامی در جهان اسلام هستند. آری اگر این روحیه مورد تضعیف قرار گیرد راه برای دخالت‏های گسترده استکبار در درون کشور باز می‏شود.

بدون تردید تعالیم مطرح در تصوف و سایر فرق حتی اگر ادعای تشیع کنند برای  استکبار خطری در خور توجه محسوب نمی شوند. زیرا دینی که آنها ترویج می‏کنند به نحوی انسان‏ها را به عدم دخالت در سرنوشت اجتماعی سوق می دهد و همین موضوع (عدم دخالت در سرنوشت جامعه) غرب مدعی سرپرستی جامعه را بی‏رقیب می‏کند.

با توجه به این موضوع ، بدون تردید تقویت فرقه‏ها متناسب با فرهنگ ویژه جهان اسلام و ایران اسلامی یک راهبرد اساسی برای غرب محسوب می‏شود و در ایران هم تصوف به ویژه گرایش گنابادی که هماهنگی ظاهری بیشتری با تشیع دارد، مورد حمایت قرار می گیرد. دراویش چه بدانند چه ندانند؛ چه بخواهند و چه نخواهند قطعه ای از پازل دشمن برای کنترل جریان بیداری اسلامی در جهان هستند. آنچه در این نوشتار ما به دنبال آن هستیم نگاه به تصوف و فرق از این زاویه است.

-----------------------------

نقل از: خبرگزاری اهل بیت(علیهم السلام) - ابنا



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

(صوفیْه)منصور حلْاج که بود؟

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 12:53 عصر
adyan-tas9.jpg

یکی از جنجالی ترین چهره های تصوف ، حسین بن منصور حلّاج است. وی کسی است که اولین شطحیات را گفت و به خاطر بسیاری از انحرافاتی که وارد دین کرد، توسط علمای شیعه و سنی وقت تکفیر و بر دار شد.
متاسّفانه صوفیان همیشه سعی نموده اند که حلاج را تطهیر نمایند و مخالفان وی را به قشری گری متّهم کنند. صوفیان از جریان کشته شدن حلاج نهایت بهره برداری را کردند و داستانهای زیادی در این مورد ساختند که از آن می توان به هلوکاست صوفیه تعبیر کرد.

بزرگان علمای شیعه تا کنون از مخالفان منصور حلاج بوده اند. اتهام حلاج فقط این موضوع نبود و در دادگاه وی مسائل زیادی طرح شد.
برخی از اتهامات حلاج بدین شرح است:
1) سحر و جادوگری : عروس حلاج در دادگاه چهل مورد از آنها را نقل کرده است که در کتاب « تراژدی حلاج » بسیاری از آنان مطرح شده است.
2) ادعای خدایی : دکتر زرین کوب در کتاب « جستجو در تصوف ایران ص 132 » می نویسد : نامه ای در منطقه ای به نام دینِوَر کرمانشاه از یک مرید وی به دست آمد که حلاج در آن نوشته بود : از « رحمن رحیم به فلان بن فلان »
3) تبدیل عبادات به ویژه حج : وی برای مریدانش جایگزین درست کرده بود؛ که به جای رفتن به مکّه در خانه احرام کنید و در جایی نیّت و به جای حج آنجا را طواف کنید.
(مصائب حلاج/ص153)
4) دفاع از شیطان و فرعون : حلاج می گوید ، صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است ؛ به آتش بترسانیدند ابلیس را ، از دعوی خود بازگشت. فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی خود بازگشت. فرعون از روی کشفی که از خدا پیدا کرده بود ، ادّعای ربوبیت کرد.
(الطوامیس/ص51)

نظرات مرحوم امام خمینی(ره) در مورد حلاج:

صوفیان و عده ای از مخالفین تصوف سعی نموده اند بیتی که در آن حضرت امام(ره) می فرمایند:

«همچو منصور خریدار سر دار شدم» را به عنوان دفاع ایشان از تصوف و حلاج ذکر کنند؛ اما آیا واقعا اینگونه است؟

در پاسخ باید گفت که در ادبیات فارسی منصور نماد مقاومت، هر چند در راه باطل شده که در راه عقیده خود بر سردار رفت. از این رو در اشعار این گونه استفاده می شود و می توان نظر حضرت امام خمینی (ره) را این چنین تعبیر کرد، مانند حاتم طایی که به کرم مشهور شده است.

مخالفت های ایشان(مرحوم امام خمینی-ره-) با حلاج و شطحیات در سایر آثار و اشعار ایشان، نشانه این موضوع است.

 

ایشان در شعری خطاب به حلاج می فرمایند:

گر تو آدم زاده هستی علّم الاسماء چه شد       قاب قوسینت کجا رفته است أو أدنی چه شد؟

بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی                      مدعی حق طلب انیت و انا چه شد؟

مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست     لا الهت را شنیدستم ولی الّا چه شد؟

 

ایشان در جای دیگر می فرمایند:

از صوفی ها صفا ندیدم هرگز              زین طایفه من وفا ندیدم هرگز

زین مدعیان که فاش انا الحق گویند     با خود بینی فنا ندیدم هرگز

*************

تا کوس انا الحق بزنی خودخواهی       در سرّ هویتش تو ناآگاهی

بردار حجابِ خویشتن از سرِ راه           تا بودن آن هنوز اندر راهی

*************

گر نیست شوی کوس انا الحق نزنی    با دعوی پوچ خود معلق نزنی

تا خودبینی تو، مشرکی بیش نیی       بی خود بشوی که لاف مطلق نزنی

و در بیتی دیگر سروده:

فریاد انا الحق ره منصور بود                  یارب مددی که فکر راهی بکنیم

اما از علماى شیعه، کسانى که به مخالفت با منصور حلاج برخاسته‏اند، عبارتند از:

1. شیخ ابو القاسم حسین بن روح، سومین وکیل خاص امام ‏زمان(علیه السلام) است.

2. شیخ مفید (413-336 ق) که به حق هر چه براى شیعه ‏مانده از زحمات او است. حتى مخالفان نیز او را مجدد شیعه در رأس سده چهارم ‏دانسته‏اند.

3. شیخ محمد بن ابى یعقوب معروف به ابن ندیم بغدادى (متوفى بعد از 377 ق).

4. شیخ على بن حسین بن موسى بن بن بابویه قمى، پدر مرحوم صدوق که‏امام زمان(علیه السلام) براى او در توقیعى دعا نموده و او را ستایش کرده است.

5. شیخ الطائفة محمد بن حسن طوسى (460-385 ق) که ‏حلقه اتصال متقدمین و متأخرین به شمار می‏آید و غالب علوم از ناحیه او به دست‏ ما رسیده است.

6. ابوسهل اسماعیل بن على نوبختی (متوفى 402 ق) صاحب کتاب فرق ‏الشیعه.

7. دیگر علمای بنام شیعه، همچون مقدس اردبیلی.



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

چگونگی پیدایش وهابیت و دلیل خطرناک بودن آن

چهارشنبه 88 بهمن 28 ساعت 12:43 عصر

وهابی

برای شناخت وهابیت و آگاهی از خطرات آنها نسبت به دین اسلام، باید این مسلک انحرافی را از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار دارد

پیدایش وهابیت‏

مسلک وهابیت، منسوب به محمد بن عبدالوهاب نجدی است و علّت این که آن را به خود شیخ محمد نسبت نداده‏اند، به این جهت است که مبادا پیروان این مذهب، نوعی شرکت در نام پیامبر را پیدا کنند.

محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ق. در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. او از کودکی به کتاب‏های تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانی، اعمال مذهبی مردم «به خدا» را زشت می‏شمرد. وی به مدینه رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله را ناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افکار و عقاید خود را که قبلاً از سوی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پی‏ریزی شده بود، اظهار نمود و به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آنها همت گماشت.

 پندارهای وهابیان

وهابیان معتقدند که هیچ انسانی، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر این که اموری را ترک کند. این امور عبارتند از:

1. به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید و در صورت توسل، در راه شرک گام نهاده، مشرک می‏باشد.

2. زائران به قصد زیارت، به آرامگاه رسول خدا نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روی قبر نسازند.

3. از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله طلب شفاعت نکنند.

4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه برای آنان، شرک است.

5. وهابیان بر این باورند که مسلمانان، در طی روزگار، از آیین اسلام منحرف شده‏اند.

6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگواری حرام است.

این منطق خشک و بی‏پایه، در تقابل با منطق وحی قرار دارد؛ زیرا قرآن در موارد یاد شده، نظراتی صریح و مخالف وهابیان دارد.

در قرآن آمده است:

1. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القُربی».1

یکی از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذی القری، قبرهای آنان و تعمیر آنهاست و این راه و رسم، در میان ملت‏های مختلف جهان وجود دارد و یک نوع سنّت عرفی به حساب می‏آید.

2. «... فقالوا ابنوا علیهم بنیانا... قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا».2

هنگامی که واقعه اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان، دو نظر ابراز داشتند که آیه متذکر آن می‏شود و انتقاد یا لحن اعتراضی نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به این آیه، هرگز نمی‏توان تعمیر قبور اولیای الهی و صالحان را عملی حرام و یا حتی مکروه قلمداد کرد؛ بلکه این آیه، به نوعی تشویق می‏کند که برای بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهای آنان، باید کوشا بود.

3. «و استغفر لذنبک و للمؤمنین».3

4. «وصلّ علیهم ان صلاتک سکن لهم».4

آیات فوق نیز بیان‏گر این است که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، کاملاً مؤثر و مفید می‏باشد و موضوع شفاعت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله و دعای آن حضرت، نه تنها در آیات صریح، بلکه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است.

اندیشه‏های سیاسی و اجتماعی وهابیان‏

وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقه‏ها و مذاهب اسلامی هستند و مدعی‏اند که یا باید به آیین وهابیت درآیند و یا جزیه دهند. آنان مخالفان خود را متهم به کفر و شرک می‏کنند و اموال، نفوس و ناموس دیگران را حلال می‏دانند و آیات مربوط به شرک و کفر را بر مسلمانان مخالف خود منطبق می‏کنند که این، بزرگ‏ترین ضربه به پیکر جامعه اسلامی و مسلمانان است.5

با این تفکر بسته و خشک وهابیت بود که وقتی سعودی‏ها (در سال 1344 ق.) بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلّط یافتند، مشاهده متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند.6

برای عملکرد و کارهایی که وهابیان در حوزه اجتماع و سیاست انجام داده‏اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعی، باید به کتاب‏های تاریخی مراجعه کرد. چهره خشن و متعصب طالبان در افغانستان، در عرصه سیاست، حکومت و مردم‏داری، نمونه‏ای از اندیشه‏های وهابیان است.

بنابراین، وهابیت هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفکّر، مغبوض عالمان فرقه‏های مختلف مسلمین بوده‏اند و هم در نگرش نسبت به مسائل دینی مورد مخالفت عالمان قرار گرفته‏اند و اولین کتابی که در رد وهابیت نگاشته شده، کتاب «الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه» بود که به وسیله برادر محمد بن الوهاب (سلیمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است.

در عرصه سیاست نیز آنان جاده صاف کن دشمنان دین و اسلام بوده‏اند. این آیین و مسلک، ساخته و پرداخته انگلیسی‏ها است و همین ننگ برای این مسلک و پیروان آن کافی است.

 گسترش وهابیت‏

در ارتباط با گسترش این فرقه، می‏توان به این عوامل اشاره کرد:

1. تشدید فعالیت‏های تبلیغاتی و فرهنگی وهابیان در داخل ایران و حوزه‏های مسلمان نشین خارجی (نظیر حوزه قفقاز، بالکان و سایر کشورهای مجاور ایران) که آمادگی تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران را دارند، مشاهده می‏شود. وهابیت به عنوان جریانی انحرافی در جهان اسلام و و ابسته به استعمارگران، وظیفه جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته، ازاین‏رو، تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان، به عنوان محور اصلی این جریان را دنبال می‏کند. از این رو در سال‏های اخیر در جهت همسویی با تهاجم فرهنگی و نظامی آمریکا علیه کشورهای اسلامی و به خصوص ایران، فعالیت‏های تبلیغی خود را در ایران توسعه بخشیده است.

2. وهابیت به دلیل افکار اعتقادی خاصی که در باب شفاعت، توسل، شرک و مانند آن دارد، در تعارض کامل با مذهب شیعه است؛ هر چند که اکثریت فرقه‏های اهل سنت با تفکرات این گروه مخالفند از این رو، گروه یاد شده همواره در تلاش است تا با تبلیغات سازمان یافته (اعم از کتاب، مقاله، سخنرانی و مانند آن)، با شیعه مقابله کند.

3. خطر بزرگ‏تر این گروه، روش‏های دور از منطق اسلامی است که در مسائل سیاسی و حکومتی در پیش گرفته است. ظهور گروه طالبان و القاعده (به رهبری ملاعمر و اسامه بن لادن) نمونه‏ای از این فعالیت‏هاست. که سبب بهانه جویی غربی‏ها شد تا مسلمانان را به تروریسم و خشونت و مخالفت با تمدن متهم کنند؛ تا جایی که دست قدرت‏های استعماری غرب - به خصوص آمریکا - را در منطقه باز گذاشته، زمینه دخالت‏های نظامی و سیاسی آنان در کشورهای اسلامی را فراهم ساخته است که افغانستان و عراق دو نمونه بارز این دخالت‏ها به شمار می‏آیند

برای آگاهی بیشتر به کتابهای زیر مراجعه کنید:

1. آیین وهابیت، جعفر سبحانی.

2. وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی.

3. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1430.

4. وهابیان، علی اصغر فقیهی.

5. خاطرات مسترهمفر (جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، ترجمه استاد علی کاظمی).

6. وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، خالصی خراسانی.

7. تاریخ عقاید وهابی، قزوینی.


1. شوری، آیه 23.

2. کهف، آیه 21.

3. محمد، آیه 19.

4. توبه، آیه 103.

5. مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب، ج 3، ص 1432.

6. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 8، ص 261



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

وهابی

 سال گذشته، با چرخش 180 درجه‌ای‌ مهمترین نویسنده وهابیان که آثار مهمی را در ضدیت با شیعه نوشت، به جبهه وهابیت و سعودی‌‌ها ضربه سختی وارد آمد.

به گزارش خبرنگار «تابناک» به نقل از کتابخانه تاریخ اسلام و ایران، داستان شگفتی در عرصه علم و ادب و نویسندگی در قرن بیستم روی داد. یک عالم سلفی با نام عبدالله بن علی القصیمی (1907 – 1996) که از اهالی قصیم و از شهر بریده، یعنی از سلفی ترین و وهابی ترین مناطق جزیرة العرب بود، در دهه چهل قرن بیستم به عنوان یک نابغه در عرصه فکر و قلم در دفاع از وهابیت ظاهر گردید.

نخستین نوشته اش که شادمانی وهابیان را به دنبال داشت، کتاب پرحجم و دو جلدی الصراع بین الوثنیة‌ و الاسلام (562 + 692صص) بود که آن را در پاسخ به کتاب کشف الارتیاب علامه سید محسن امین نوشت. سید محسن امین این کتاب قوی و اثرگذار را ضد عقاید وهابیت نوشته بود و عبدالله قصیمی با نثری ادیبانه و قلمی توانا به پاسخ گویی برخاست. او قلم رسایی داشت و ستایش وهابیان جزیرة‌ العرب و سلفیان وهابی مصر بدرقه راهش بود.

اما داستان این نویسنده شگفت که هم پژوهش می‌کرد و هم قلمفرسایی ادبی، ادامه یافت.

قصیمی وهابی به مصر رفت و وارد الازهر شد و پرشور در عالم وهابیت سیر می‌کرد. یکباره دریافت که عالمی برجسته از استادان الازهر با نام یوسف الدجوی مقاله ای با عنوان «التوسل و جهالة الوهابیین» در مجله نور الاسلام (سال 1931) منتشر کرده است. او از سر تعصب وهابی گری علیه آن به پا خواست و کتابی با عنوان «البروق النجدیه فی اکتساح الظلمات الدجویة» را نوشت (چاپ مجدد در 190 صفحه توسط منشورات الجمل: 2007).

قصیمی به این مقدار بسنده نکرد و دو کتاب دیگر هم علیه «ازهری‌های ضد وهابی» نوشت. یکی با نام «شیوخ الازهر و زیادة‌ الاسلام» ‌و دیگری «الفصل الحاسم بین الوهابیین و مخالفیهم». وی در این آثار خود، سخت مدافع وهابیت و افکار و اندیشه‌های متعلق به آن از دید فکری و عقایدی است.

یکبار هم کتابچه ای در رد کتاب «حیاة محمد» از هیکل نوشت. می‌دانیم که این کتاب قدری روشنفکرانه نوشته شده و گاه گاه رگه‌های صوفی گری مصری هم در آن هست. قصیمی از سر ارادت به توحیدگرایی از نوع وهابی و ضدیت با تصوف، به نقد آن پرداخت و کتابش به عنوان نقد کتاب حیاة‌ محمد منتشر شد (چاپ اول 1935 و چاپ جدید توسط الانتشار العربی: 2007).

قصیمی در کتاب «الثورة‌ الوهابیه» گزارشی که بیشتر جنبه ادبی و تاریخی بدون بیان مستندات دارد، بیان می‌کند. این اثر بیشتر به بحث در باره آثار ظهور وهابیت در سعودی پرداخته و لحنی ستایش گونه از وهابیت و عبدالعزیز دارد. (تجدید چاپ توسط منشورات الجمل: 2006 همراه دو ردیه بر وهابیت یکی از زینی دحلان با عنوان «الدرر السنیه» و دیگری از سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب با عنوان الصواعق الالهیه).

قصیمی یکباره افکارش تغییر کرد. به چه سمتی؟‌ به چه دلیل و با چه انگیزه‌ای؟ روشن نیست. آنچه مسلم است، این که یکباره از وهابیت برگشت و علیه فکر سلفی و نگرش سنتی دینی،‌ دست به قلم برد. درست ده سال پس از نگارش کتاب «الصراع بین الوثنیة‌ و الاسلام» که علیه شیعه نوشته شده بود و ستایش و مداحی سلفی‌ها را به دنبال داشت و مثلا (عبدالظاهر ابوالسمح، امام وقت مسجد الحرام بر آن تقریظ نوشت) کتاب «هذی هی الاغلال» را نوشت، کتابی سخت ضد سلفی‌ها و وهابی‌ها و اساسا کتابی در ادامه جریان‌های روشنفکری و معرفی اسلام با یک نگاه تازه. گویا او یکباره از جمود سلفی گری رسته و به طرف مقابل غلتیده بود.

اینجا بود که ضجه همه عالم وهابی به آسمان رفت و آنان از این انحراف به عنوان الحاد یاد کردند و به دنبال دلیل ملحد شدن او گشتند.

در این مرحله بود که او اسباب سرشکستگی وهابیان شده بود و مخالفانش مصلحت را در ترور او دیدند. گفته‌‌اند که سه بار در معرض ترور قرار گرفت؛ یکبار در مصر، بار دوم در سعودی و بار سوم در لبنان. حتی یک بار در مصر به زندان افتاد. چون متهم شده بود که طلبه‌های یمنی را که برای تحصیل به مصر آمده بودند، ‌منحرف کرده است.

موضوع قصیمی بسیار اهمیت یافت تا جایی که احمد سباعی، رساله دکترای خود را با نام «فکر عبدالله القصیمی» نوشت.

یک آلمانی دیگر هم با نام «یور غن فازلا» نوشته ای با نام «مِن اصولی الی ملحد» نوشت.

در این داستان نکته ای که وهابیان را سخت آزار می‌داد، آن بود که کسی که کتاب «الصراع بین الوثنیة و الاسلام» را نوشته بود، به این وضعیت دچار شده باشد. این یک سرشکستگی وحشتناک و باورنکردنی برای وهابیان بود.

کتاب الصراع در طول این صد سال، و تا پیش از آثاری که اخیرا با حجمی گسترده از سوی وهابیان علیه شیعه نوشته شده،‌ مهمترین اثری بود که علیه شیعه و در واقع در پاسخ به کتابی که یک عالم شیعه علیه وهابیت نوشته بود، تألیف شده بود و اکنون سرنوشت آن این چنین رقم خورده بود.

گویا، علاوه بر علامه امینی، یک نویسنده شیعی دیگر هم کتاب مفصلی در رد «الصراع» نوشت که من از جزییات آن آگاهی ندارم.

اخیرا وهابی‌ها، که با چنگ و دندان به جان شیعه افتاده‌اند، دوباره اقدام به انتشار «الصراع» کردند، در حالی که از سر خجالت، جرأت این که نام ناشر را روی کتاب بنویسند نداشته اند. درست به همان سبک و سیاق چاپ قدیم فقط با یک مقدمه ای که از سر شرم نوشته شده، منتشر کرده اند.

در مقدمه چاپ جدید از این که کار این نویسنده به الحاد کشیده شده، ابراز تأسف شده است.

در همین مقدمه آمده است که تحول فکری قصیمی با نگارش کتاب «کیف ذلّ المسلمون» آغاز شد. بعد هم کتاب «هذی هی الاغلال» را نوشت.

باید گفت قصیمی کتاب «هذی هی الاغلال» را برای آن نوشت که نشان دهد که چرا دنیای اسلام از غرب عقب افتاده و این گونه گرفتار واماندگی و درماندگی شده است. وی این کتاب را خطاب به جلال الملک یعنی عبدالعزیز سعودی نوشته است. کتاب به شدت رنگ ضد خرافه دارد و به هیچ روی اثری الحادی نیست. وی بسیاری از باورهای عامیانه را که رنگ معتقدات دینی به خود گرفته، مورد تردید قرار داده است (چاپ جدید توسط منشورات الجمل: 2000).

به نظر می‌رسد که قصیمی پس از خروج از نجد، فکر بادیه نشینی را کنار گذاشته و تحت تأثیر تجدد مصر قرار گرفته است. این همان چیزی است که درباره معروف الرصافی نویسنده کتاب «الشخصیة المحمدیة» رخ داد و این زمانی بود که از عراق بیرون رفت و در استانبول مسکن گزید. این داستان برای بسیاری دیگر هم تکرار شده است.

با این حال باید گفت، بسا قصیمی که زمانی وهابیت را از زاویه یک فکر انقلابی علیه انحرافات می‌دید، به تدریج این نگرش را تغییر داد و به عبارتی، بیش از آن که برایش وهابیت اهمیت داشته باشد، انقلاب فکری اهمیت یافت. وی متجدد و به قول وهابی‌ها ملحد شد. تجددی که او را وادار کرد علیه وهابیت سنتی نجدی شورش کند، به نقد منابع حدیثی بنشیند و از زاویه مبارزه با خرافه به سراغ بررسی متون دینی برود.

قصیمی در مصر و بیروت متحول شد و صد البته آدمی که در مصر و بیروت زندگی علمی داشته باشد، متفاوت با کسی است که در قصیم پرورش می‌یابد.

نویسنده این نوشتار هنوز نمی‌داند الحاد قصیمی از کجا اثبات می‌شود، اما این را می‌داند که وهابی‌ها، هر کسی را که اندکی با آنان مخالفت ورزد، تکفیر می‌کنند و از دایره اسلام خارجش می‌دانند و ملحدش می‌خوانند. البته برای قضاوت باید همه آثار قصیمی را دید. بسا این تحول به راستی تا الحاد پیش رفته باشد.

کسانی که علیه قصیمی نوشتند و از تحول فکری او به عنوان الحاد یاد کردند، بر اساس گزارشی که در مقدمه چاپ جدید «الصراع بین الوثنیة و الاسلام» آمده عبارتند از:

«الرد القویم علی ملحد القصیم» از شیخ عبدالله بن یابس (این شخص از دوستان قصیمی در سفر و حضرش بوده و فراوان علیه وی نوشته و گفته است که بیش از پانزده سال، قصیمی در امور بدیهی دین جدل و بحث می‌کرد و بسیار شکاک شده بود، به گونه‌ای که حتی در وجود خودش هم شک کرده بود. حتی در باره خدا و پیغمبر هم با من مجادله می‌کرد و بغض و حقارت وجودش را گرفته بود).

«تنزیه الدین و رجاله مما افتراه القصیمی فی اغلاله از شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی»

«دراسة للشیخ صلاح الدین المنجد عن القصیمی»

«بیان الهدی من الضلال فی الرد علی صاحب الاغلال از شیخ ابراهیم بن عبدالعزیز النجدی»

«الشواهد و النصوص من کتاب الاغلال از شیخ محمد عبدالرزاق حمزه»

«قصیدة للشیخ راشد بن صالح الخنین» با این بیت:

هذا القصیمی فی الاغلال قد کفرا

وفاه بالزیغ و الالحاد مشتهرا

قصیدة للشیخ صالح بن سلیمان بن سلحمان علیه قصیمی

قصیده طولانی دیگری از شیخ صالح بن حسین که بن باز ـ شیخ المشایخ دوره اخیر سعودی‌ها ـ بر آن مقدمه نوشته است.

مقدمه ای در سایت www.saaid.net با عنوان «قصة الحاد و حکایت ملحد» در باره علل انحراف قصیمی درج شده و بیشتر روی وساوس شیطانی در وجود او به عنوان عامل انحراف تکیه شده است. این مقاله مفصل است و بدون ذکر منبع، قضاوت‌های زیادی را در باره وی از جای‌های گوناگون نقل کرده است.

اکنون بیش از ده سال از مرگ وی که به سال 1996 رخ داد می‌گذرد. آثار او توسط ناشرانی که افکار جدید و اصلاحی را منتشر می‌کنند، منتشر می‌شود. در رأس آنها منشورات الجمل (با مرکزیت آلمان) و الانتشار العربی قرار دارد. از وی به عنوان شخصیتی متجدد، نویسنده ای در ردیف نویسندگان بزرگ غربی یا دست کم در ردیف کسانی مانند طه حسین و ... یاد می‌شود. روزنامه الریاض عربستان در شماره پنجشنبه 6 محرم 1428 پس از یازده سال گزارشی از وی به چاپ رساند و از این که افکار او در حال بازگشت است سخن گفت. وی می‌گوید که کتاب‌های وی روی پیشخوان بسیاری از کتاب فروشی‌هاست. کتاب العرب ظاهرة صوتیه، هذی هی الاغلال و ایها العقل من رآک؟



قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

چهره بهائیت

سه شنبه 88 بهمن 27 ساعت 12:51 عصر
bahayi.jpg

سالیان دراز است که ادیان توحیدی با انگیزه گسترش معنویت و عدالت در میان جوامع بشری رشد وتوسعه یا فته اند.
پست‌ مدرنیسم‌ در غرب‌ برای‌ حل‌ بحران‌ مدرنیسم‌ که‌ از جملة‌ آن‌ حل‌ بحران‌ معنویت‌ است‌، ایجاد شد، ولی‌ در ایران‌ به‌ دنبال‌ زیر سؤال‌ کشاندن‌ ارزش‌ها و اصول‌ مسلم‌ فرهنگی‌ که‌ ریشه‌ در سنت‌ و عرف‌ فرهنگی‌ ایران‌ دارد، به‌ وجود آمد.

استعمارگران برای استیلا بر کشورهای اسلامی و دستیابی به منابع ثروت آنان، از هر نوع توطئه و دسیسه‏ای استفاده کردند؛ بعضی از افراد خودفروخته و یا جاسوس را به عنوان یک پیامبر و امام به میان مسلمانان فرستادند تا با ابداع دین جدید، عقاید مسلمانان را متزلزل نمایند. در ایران نیز فرقه هایی مانند بابیه و بهائیه را به وجود آوردند. در همین راستا، کارگزاران استعمار، سه نفر را مأمور دین سازی نمودند. یکی میرزا علی‏محمد باب که ادعای پیامبری نمود.

پیروان او به نام بابی‏ها معروف شدند. دیگری، حسینعلی مازندرانی بود که اتباع او به نام بهائیه نامیده شدند؛ و دیگری میرزا یحیی بود که خود را صبح ازل ملقب کرد و اتباع او ازلیه نامیده شدند این‏ها معتقد بودند که دین اسلام نسخ شده است و به جای آن این باب و بهاء آمده است و در این دین هیچ چیز نجس و حرام نیست و همه چیز مباح است و عقاب و حسابی در کار نیست. هدف و برنامه اصلی آنان ترک احکام و حاضر شدن برای نابودی ایران و تسلیم مملکت به اجانب بود.

برای این منظور، درصدد بودند که مسیحیت را به شکل‏گیری ترویج کنند وبه این طریق، همه ویژگی‏های علمی و اخلاقی، علاقه‏مندی به استقلال و حفظ شؤون مملکت و اعراض ونوامیس را از بین بردند و تبلیغات آنها در کم رنگ شدن ارزش‏ها تا حدود زیادی موثر واقع شد.

در ایران با اقلیت‏های دینی که دین آسمانی ندارند مانند سیک و زردتشت مخالفت نمی‏شود و آنها در انجام مراسم دین خود آزاد هستند. اما شکل‏گیری بهائیت توطئه استعمار است و انگیزه آنان به تباهی کشیدن اسلام وایران می‏باشد. لذا آنها مانند اقلیت‏های دینی دیگر آزاد نیستند.

اصل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و ثبات و تداوم آن بزرگترین ضربه به این فرقه ضاله و مدافعان داخلی و خارجی آن بود و توانست جامعه مسلمان ایران را از عقاید انحرافی و گمراه کننده و نقشه های شوم این فرقه رهایی بخشیده و اقدامات فکری و فرهنگی بسیار ارزشمندی در جهت مقابله با توطئه های شوم این فرقه به شیعیان و جهان اسلام عرضه نماید.

همانطور که رهبر معظم انقلاب با بصیرت و تیز بینی به همگان و خصوصا به فعالان عرصه فرهنگ کشور هشدار دادند که انقلاب اسلامی ایران در سالهای اخیر مواجه با ناتوی فرهنگی دشمنان اسلام است وتمام ابزارهای لازم رابرای  نظام های سلطه گر خود بر کشورهای اسلامی بکار برده وفرهنگ اسلامی را نشانه رفته است . متفکران دانشمندان اسلامی بایدخود را به آسیب شناسی مدرنیته مجهز کنند تا گروههای فرصت طلب وادیان و مکاتب واپسگرا با بهره گیری از تجهیزات مدرن تبلیغی ونیز اطلاع رسانی فنی و علمی از نیاز شدید انسان به معنویات و بویژه عبودیت خداوند سوء استفاده نکنند و به نشر افکار و عقاید انحرافی خود نپرداخته و موجب گمراهی انسان های نا آگاه نشوند.

در همین راستا برنامه های  نهادهای فرهنگی کشور وسازمانهای مرتبط با حوزه دین وتبلیغات دینی بسیارپر رنگ می شود.
کتابی که پیش روی شماست گرچه گامی است کوچک برای شناساندن هویت این فرقه ضاله است اما مقدمه ای است برای تهیه و تامین دستمایه های فکری .علمی فرهنگی وتبلیغی به ویژه برای پژوهشگران این عرصه که پرده از چهره مکاتب و مذاهب ساخته دست بشر کنار زده تا چهره زیبای اسلام ناب به نمایش در آید.

امید است این توفیق بخشی از اهداف والای توسعه فرهنگ دینی را به علاقمندان عرضه کند.
در این کتابچه با لغات . تاریخچه . اسامی و............... آشنا می شوید.

مقدمه:
در اواخر قرن دوازدهم هجری قمری فرقه ای منحرف به نام شیخیه با تفکرات واعتقادات شیخ احمد احسایی بوجود آمد.
وی که در زمان فتحعلی‏شاه در کربلا می‏زیست ذاتا مرد تیزهوش وزبان‏داری بوده و شاگردان زیادی هم داشت که در ایران و عراق و جنوب عربستان بسیار معروفیت پیدا کردند.

از آنجا که او هم به تشیع دلبستگی داشت و هم به فلسفه یونان برای آن که نمی‏توانست از یکی بریده و به دیگری بپیوندد راهی تازه و چاره‏ای نو اندیشید و سرانجام تغییرات و دگرگونی‏هایی در تشیع پدید آورد و آن را درقالب‏های مختلف گاه در لفافه و گاه به طور کنایه عنوان نمود که باعث خشم شیعه‏های زمان خود شد وتفکرات غلو آمیز او مورد نقد بزرگان شیعه قرار گرفت.

او معتقد بود که امام زمان (ع) درزمان غیبت کبری در عالم هور قلیا است و هرگاه که بخواهد به اقالیم سبعه تشریف بیاورد صورتی از صورتهای اهل اقالیم را می پوشد.او همچنین باعث طرح مسئله ای با عنوان شیعه کامل در شیخیه وپیدایش بابیه گردید.

عصر غیبت امام مهدی، مسلمانان باید رهبری داشته باشند که او احکام را بدون واسطه از امام مهدی(ع) دریافت کند و به دیگران برساند. (شبیه دوره غیبت صغرا و نیابت خاصه عثمان بن سعید و...)
ولی او نمی دانست که با طرح این دیدگاه باعث پیدایش بهائیت می شود. (1)

شیخ احمد احسایی  پس از خود شاگرد خود سید کاظم رشتی را به جانشینی انتخاب کرد.وی پس از ترویج افکار باطل استاد اینقدر بازاربابیت وواسطه های امام زمان (ع) را رونق بخشید که 38 نفر ادعای بابیت کردند. شاهد بر این نکته اینکه بسیاری از شاگردان سید در مسجد کوفه و مسجد سهله معتکف می شدند و در انتظار امام زمان (ع) به سر می بردند.
بعد از سه سال که امام ظهور نکرد وقت آن بود که سید علی محمد شیرازی ادعای بابیت کند .(2)

ظهور فرقه بابیت
مسلک بابی‏گری در قرن سیزدهم قمری توسط فردی به نام میرزا علی محمد شیرازی پدید آمد. او در 1235 قمری در شیراز متولد شد و در نوزده سالگی به بوشهر رفت و به مدت پنج سال در آن جا به تجارت پرداخت، سپس به عتاب "کربلا و نجف" رفت و در درس سید کاظم رشتی - از پیشوایان شیخیه - شرکت کرد و انحراف عقیدتی میرزا علی محمد شیرازی از این جا شروع شد.

بعد از ادعاهای میرزا علی محمد شیرازی، برخی از شیخیه و پیروان سید کاظم رشتی به او گرویدند.
حسین خان نظام الدوله، حاکم شیراز به میرزا علی محمد شیرازی گفت که صداقت تو را دریافته‏ام. راه تو پسندیده است. دیشب خواب دیدم به من گفتی: در جبین تو نور ایمان را مشاهده کرده‏ام ؛ بدین جهت با تو مدارا کرده‏ام.

علی محمد باور کرد و گفت: خواب ندیده‏ای، بلکه بیدار بوده‏ای و من به بالین تو آمدم و چنان گفتم. حسین خان دست او را بوسید و گفت: من حاکم شیرازم، لشکر در اختیار من است. به تو ایمان آورده و آماده‏ام با لشکر خود در خدمت تو باشم.
علی محمد گفت: اگر با من باشی، سلطنت روم را به تو خواهم بخشید.

حسین خان گفت: سلطنت نمی‏خواهم، همه آرزوی من این است که در رکاب تو شهید شوم. خوب است همان گونه که حجت را بر من تمام کردی، بر علما هم تمام کنی، اگر علما سخن تو را بپذیرند و به دعوت تو لبیک گویند، راه برای پیروزی تو هموار می‏شود. میرزا علی محمد پذیرفت و حاضر شد در جمع علما دعوت خویش را اعلان کند، میرزا علی محمد دعوت خویش را بیان کرد، نظام الدوله گفت: بهتر است دعوت خویش را در یک صفحه بنویسی تا دیگران هم از آن بهره ببرند، او پذیرفت و قلم را گرفت، چند سطری‏نوشت، علمای بدان نگریستند و فهمیدند خیلی بی سواد است. در این هنگام حسین خان نظام الدوله گفت: با این که چند سطر بیش ننوشته‏ای، این همه غلط! چگونه گفتار خود را گفتار خدا می‏دانی؟! سپس دستور داد دست و پای او را بستند و آن قدر زدند تا مجبور شد به انابه و استغفار و فرستادن لعنت به خودش اقدام کند.(3)

او به مدت شش ماه در شیراز محبوس بود، سپس به اصفهان و از آن جا وی را به آذربایجان بردند و در قلعه چهریق، نزدیک باکو زندانی کردند، سپس از آن جا وی را به تبریز بردند و در زمان صدارات امیرکبیر در سال 1362 ه"ق محاکمه و در سال 1363 ه"ق اعدام شد.

ظهور فرقه بهائیت
فرقه بهایی: بهایی به پیروان میرزا حسینعلی بهاء اطلاق می‏شود. توضیح این که بعد از آن که علی محمد ادعاهای خویش را اعلان نمود، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء و برادرش یحیی معروف به صبح ازل به او پیوستند. پس از اعدام باب، یحیی ادعا کرد که من جانشین او هستم؛ برخی به او پیوستند. میرزا حسینعلی بهاء در آغاز تسلیم او شد، اما پس از مدتی رقابت با او را آغاز کرد. او مانند باب ادعاهایی داشت از جمله ادعای رسالت، شارعیت و حلولیت خدا. نیز مدعی شد که میرزا علی محمد باب زمینه ساز و مبشر ظهور او بود. دعوای این دو برادر و پیروان آنان (بهائیان و ازلیان) سبب شد تا حکومت وقت ایران آنان را به بغداد تبعید نماید. در آن جا نیز کشمکش ادامه یافت و کارشان به دادگاه کشید و محکوم شدند. دولت عثمانی یحیی صبح ازل و پیروانش (ازلیان) را به قبرس و حسینعلی بهاء و پیروانش (بهائیان) را به عکا در سرزمین فلسطین تبعید کرد.(4)

پس از مرگ میرزا حسینعلی حرکت انحرافی بابیت و بهائیت به فراموشی سپرده شد، تا این که پسر ارشد میرزا حسینعلی به نام عباس افندی که عبدالبهاء لقب گرفت، به تجدید آن پرداخت. او در سال 1911 میلادی به انگلستان و سپس آمریکا سفر کرد و با دولت‏های انگلیس و آمریکا رابطه برقرار نمود. دولت انگلیس طی مراسمی به او نشان نایت هود (knight Hood) و لقب سر (sir) عنایت کرد. بدین وسیله بهائی‏گری به عنوان ستون پنجم و یکی از ابزار سیاست استعماری انگلیس - نیز آمریکا - مبدل شد. مرکز بهائی‏گری اکنون در حیفای اسرائیل و در ایالت شیکاگوی آمریکا قرر دارد.

فرقه‏های بابیه و بهائیه:
بعد از اعدام سید علی محمد باب بابیت به سه فرقه تقسیم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعی که بین دو برادر عباس افندی و  محمد علی به وجود آمد دو فرقه دیگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند.

1- ازلیه (به رهبری میرزا یحیی نوری، صبح ازل)
2- بهائیه (به رهبری میرزا حسین علی، بهاءالله)
3- بابیه خالص (فقط رهبری سید علی محمد را قبول دارند)
4- بابیه بهائیه عباسیه (رهبری عبدالبهاء عباس افندی)
5- ناقضون (اتباع میرزا محمد علی برادر عبدالبهاء) . (5)

کتاب‏های بهائی‏ها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مبارکه، که وصایایی بهاء به  پسران خود می‏باشد ؛ 4- کتاب شیخ ؛ 5- الدرر البهیة ؛ 6- الحج البهیة ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب.
این کتابها را به بهاء نسبت داده‏اند ولی در حقیقت او ننوشته است بلکه پیروان بهاء اینها را نوشته و به او نسبت داده‏اند . (6)

در کتاب شخصیت و اندیشه‏های کاشف‏الغطاء نیز از سه کتاب دیگر اسم آورده است. 1- هفت وادی، 2- هیکل، 3- اقدس.
عقاید بهاییت: به چند مورد از عقاید آنها اشاره می‏شود.
1- این فرقه می‏گوید، سید علی محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور  کرده و مردم باید همگی بهایی شوند. (7)
2- پنهان کردن دینشان را ضروری می‏دانند به اصطلاح قائل به تقیه هستند.
3- روزه نوزده روز است قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم می‏شود.
4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت.
5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عکا.
6- حج برای مردان واجب است و بر زنان واجب نیست، آن هم (حج) در خانه‏ای است که بهاء در آن اقامت داشته، یا در  خانه‏ای که سید علی محمد باب در شیراز در آن سکنی داشته است به جا آورده می‏شود.
7- چند تا اعیاد دارند:
- عید ولادت باب، اول محرم.
- عید ولایت بهاء، دوم محرم.
- عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادی.
- عید نوروز، (المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربیة للموسوعات).

8- نماز پنج تکبیر دارد ودر دو وقت خوانده می‏شود یکی هنگام تولد و یکی هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا،  آتش، خاک، بیان. همه چیز نجس است مگر آنچه آیه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاه‏ها طبق وصیت بهاء باید از نه کناره و  یک گنبد تشکیل بشود و این عبادتگاه‏ها در فرانکفورت در آلمان و سیدنی در استرالیا و کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو و پاناما  سیتی در پاناما و دهلی نو در هندوستان است،
نگارش یافته توسط سید مجید طاهری
---------------------------------------
پی نوشت ها:

بهائیت در بوته نقد
همان
بهائیت از منظر اسلام
محاکمه وبررسی بهائیت
(المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، ج 3، ص 312، العمید عبدالرزاق محمد اسود).
(المدخل الی  دراسة الادیان والمذاهب، ص 311 و 312).
(شخصیت و اندیشه‏های کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) به کوشش دکتر احمد بهشتی، ص 109، کانون نشر اندیشه اسلامی



  • اصل کلام: چهره بهائیت
  • قلم نگار : راوی | بیسیمچی [ قلم]

    <      1   2   3      >

    سنگر پشتیبانی

    جزیره خضرا افسانه یا...
    بهجت عارفان
    اصحاب کهف و مفهوم انتظار
    دوست دارید با نمادهای شیطان پرستی آشنا شوید؟
    [عناوین آرشیوشده]